49
عرضۀ حدیث بر قرآن

پیامبر صلی الله علیه و آله همراه باشد و قسم دیگر، آن است که با اقرار پیامبر صلی الله علیه و آله قرین نباشد. قسم نخست، اجتهاد خطاناپذیر است؛ زیرا او بر خطا اقرار نمی‌کند. این گونه اجتهاد در نظر آنان گونه‌ای از وحی است که به آن، وحی باطن گفته‌اند. گویا قول غالب در میان اصولیان اهل سنّت، اجتهاد خطا‌ناپذیر است.۱

ج. اجتهاد خطاپذیر : دو گروه، طرفدار دیدگاه اجتهاد خطاپذیر شناخته می‌شوند: یکی گروهی که به گزینه اجتهاد خطاپذیر تصریح کرده‌اند و گویا خضری(۱۲۸۹ _ ۱۳۴۵ق)در تصریح به این گزینه پیش‌گام است.۲ و گروه دیگر که شعار «حسبنا کتاب الله» سر داده یا به نفی اعتبار سنّت پرداخته‌اند. با رهگیری دلایل این گروه دانسته می‌شود که اعتقاد به منشأ اجتهاد خطاپذیر، در شکل‌گیری این قول، نقش اساسی ایفا کرده است.۳ پیشینه گروه دوم، به دوران صحابیان می‌رسد. می‌گویند: عمر در پاسخ تقاضای پیامبر صلی الله علیه و آله برای آوردن قلم و دوات، عبارت «حسبنا کتاب الله» را سر داد و راه نافرمانی پیش گرفت۴ و ابو بکر جهت جلو‌گیری از پدید آمدن اختلاف میان مسلمانان که ریشه در احادیث منقول از پیامبر صلی الله علیه و آله داشت، عبارت: «بیننا و بینکم کتاب الله» را ذکر کرد.۵

شافعی(م۲۰۴ق) از گروهی یاد کرده که همه اخبار را انکار کردند.۶ برخی این گروه را خوارج یا معتزله دانسته‌اند۷ و گویا این انتساب به معتزله تمام نیست؛ زیرا آنان به نَسخ قرآن با سنّت قائل بوده‌اند.۸

در دوره معاصر، محمّد توفیق(م۱۳۳۷ق) و احمد افندی (م۱۹۳۲ق) را می‌توان از این گروه یاد کرد.۹

1.اُصول الفقه، خضری: ص۳۱۸.

2.اُصول الفقه، خضری: ص۳۱۹.

3.القرآنیّون: ص۲۱۰ _ ۲۴۳.

4.صحیح البخاری: ج۲ ص۱۲۰ ح۱۳۶، صحیح مسلم: ج۵ ص۷۵.

5.میزان الاعتدال: ج۱ ص۵.

6.الاُمّ: ج۷ ص۲۸۷.

7.القرآنیّون: ص۹۵ _ ۹۸.

8.عدّة الاُصول: ج۳ ص۴۵ _ ۴۶، اللمع: ص۱۷۳، الأحکام، آمدی: ج۳ ص۱۵۳.

9.القرآنیّون: ص۱۸۳.


عرضۀ حدیث بر قرآن
48

سنّت می‌تواند باشد.۱ با تتّبع در آثار تفسیری، این برداشت، از استحکام لازم برای یک قول برخوردار نیست، چنان که گویی اطلاق زبان آیات: (وَ ما یَنطِقُ عَنِ الهَویٰ إِنْ هُوَ إِلّا وَحْیٌ یُوحىٰ)۲ می‌تواند چنین دلالتی داشته باشد؛ ولی گسترش گستره این اطلاق به سنّت پیامبر صلی الله علیه و آله آشکار و قطعی نیست.

ب. اجتهاد خطا‌ناپذیر پیامبر صلی الله علیه و آله: گویا شاطبی(م۷۹۱ق) برای بار نخست از این گزینه یاد کرده و آن را پسندیده است. وی می‌گوید: «الحدیث إمّا وحی من الله صرف و إمّا اجتهاد من الرسول صلی الله علیه و آله معتبر بوحی صحیح من کتاب أو سنّة». بر اساس این عبارت شاطبی _ که خالی از ابهام و پیچیدگی یا به تعبیر بهتر، خالی از گسستگی نیست _ حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله سه گونه می‌تواند باشد: وحی صرف، اجتهاد مؤیّد و مستظهر به وحیِ صحیح کتاب یا سنّت و اجتهاد خطاپذیر. به قرینه عبارت اجتهاد خطاپذیر به عنوان گزینه سوم، مراد او از گزینه دوم می‌تواند اجتهاد خطا‌ناپذیر باشد.۳ او در این عبارت، میان حدیث و سنّت تفاوت می‌گذارد؛ زیرا سنّت را پشتیبان و اعتباربخش حدیث ذکر می‌کند. از سوی دیگر، وی عبارت «معتبر بوحی صحیح من کتاب أو سنّة» را آورده است. البتّه در این عبارت، قید صحیح که برای کتاب و سنّت آمده، بی‌معناست؛ زیرا کتاب(قرآن) نیاز به این قید ندارد و سنّت نیز اگر نفس قول و عمل پیامبر صلی الله علیه و آله باشد، نیازمند این قید نیست و اگر قول حاکی باشد که می‌تواند با حدیث یکی باشد، نقش اعتباربخشی آن منتفی خواهد بود، مگر آن که سنّت، ناظر به احکام عملی، و حدیث، اشاره به سایر اقوال پیامبر صلی الله علیه و آله باشد که باز در این صورت، دو مسئله جداگانه خواهد بود و یکی نمی‌تواند اعتبار‌بخش دیگری باشد، یا آن که قید صحیح، قید توضیحی خواهد بود .

حنفی‌ها سنّت را اجتهاد پیامبر صلی الله علیه و آله تعریف کرده‌اند. آنان معتقدند که پس از هر حادثه‌ای، پیامبر صلی الله علیه و آله ابتدا به انتظار وحی می‌ماند. پس از آن اجتهاد می‌کرد و اجتهاد وی، تنها بر قیاس استوار بود. این اجتهاد، دو قسم است: یک قسم، آن است که با اقرار

1.الرسالة: ص۹۴ _ ۱۰۳.

2.نجم: آیۀ ۳ _ ۴.

3.الموافقات: ج۴ ص۱۴.

  • نام منبع :
    عرضۀ حدیث بر قرآن
    سایر پدیدآورندگان :
    مهدی احمدی نورآبادی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1393
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 19069
صفحه از 312
پرینت  ارسال به