47
عرضۀ حدیث بر قرآن

کتاب با قرآن۱ با اختلاف آمده است. این حدیث در بیشتر متون حدیثی اهل سنّت چون: سنن أبی داوود، سنن الترمذی، سنن ابن ماجة، سنن الدارمی و مسند ابن حنبل آمده است.۲

به قرینه نقل حدیث اخیر در جوامع معتبر حدیثی و نیز استناد و اعتماد به آن در منابع کلامی و تفسیری و فقهی، این حدیث، مهم‌ترین سند و دلیل وحیانی سنّت است. نسبت به ارزش‌گذاری این حدیث در آثار پیشین نقد حدیث، سخنی دیده نمی‌شود. این نیافتن می‌تواند قرینه بر اعتبار آن در نزد پیشینیان تلقّی گردد. با این وجود به نظر می‌رسد این حدیث، با برخی از روایات و گزارش‌ها که در همین جوامع آمده، ناسازگار است. به موجب این حدیث، مثل قرآن(سنّت) وحی شده تا نقش اتمام و اکمال را برای قرآن در بیان دین و شریعت ایفا نماید؛ لیکن برخی روایات و گزارش‌های تاریخی، چنین جایگاه و نقشی را برای سنّت تأیید نمی‌کنند، مانند: ۱. گزارش‌های حاکی از اهتمام زیاد پیامبر صلی الله علیه و آله به نگارش و جمع قرآن و نداشتن آن اهتمام نسبت به حدیث، ۲. نهی پیامبر صلی الله علیه و آله از نگارش غیر قرآن و استثنا نکردن حدیث در کنار آن، ۳. ناسازگاری این روایت با برخی روایات که در آنها از زبان پیامبر صلی الله علیه و آله تأکید شده که حلال و حرام پیامبر صلی الله علیه و آله چیزی جز آنچه قرآن حلال یا حرام کرده، نیست، ۴. عدم احتجاج به این حدیث در برابر سخن منسوب به ابو بکر که: «بیننا و بینکم کتاب الله فاستحلّوا حلاله و حرّموا حرامه» و یا سخن منسوب به عمر که: «حسبنا کتاب الله»، ۵. اهتمام ابو بکر و عمر به گردآوری قرآن پس از واقعه یمامه و نداشتن آن اهتمام نسبت به حدیث، و ۶. توصیف اخلاق پیامبر صلی الله علیه و آله توسّط عایشه به قرآن و یاد نکردن از سنّت در کنار آن. روشن است که اگر حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله عِدل و مثل قرآن بود، نباید با آن این گونه رفتار می‌شد.۳

از قرآن، برخی به کلمه «حکمت» در آیه: (یُعَلِّمُهُمُ الکِتابَ وَ الحِکمَة)۴ استشهاد کرده‌اند. آنان متذکّر شده‌اند که به قرینه تقابل حکمت با کتاب در این آیه، مراد از آن،

1.سنن الدارقطنی: ج۴ ص۱۹۰، المعجم الکبیر : ج۲ ص۲۸۳ _ ۲۸۴.

2.أضواء علی السنّـة المحمّدیة: ص۵۱.

3.أضواء علی السنّـة المحمّدیة: ص۵۱.

4.جمعه: آیۀ ۲.


عرضۀ حدیث بر قرآن
46

گزینه را برداشت نمود: انتساب به وحی، اجتهاد خطا‌ناپذیر، اجتهاد خطاپذیر، انتساب به وحی در احکام شرعی و اجتهاد در جنگ‌ها، انتساب سنّت عملی به وحی و سنّت قولی به اجتهاد، تفصیل میان سنّت ناظر به تفاصیل و جزئیات و سنّت ناظر به مسائل دیگر که اوّلی به وحی می‌تواند انتساب داشته باشد.

الف. انتساب به وحی: این دیدگاه در سده دوم مطرح شد. شافعی(م۲۰۴ق) در حوزه اهل سنّت در کتاب الاُمّ در پاسخ پرسشی در باره منشأ سنّت۱ و ابن شاذان(م۲۶۰ق) در حوزه امامیه،۲ آن را مطرح و پشتیبانی کرده‌اند. گویا این قول در میان اندیشه‌وران مسلمان گزینه برتر و غالب است.۳ طرفداران این قول در تفاوت وحی سنّت(حدیث) با وحی قرآن، بدون استناد به دلیلی روشن، وحی قرآن را مشتمل بر لفظ و معنا و وحی سنّت را خاصّ معنا دانسته‌اند.۴ دیدگاه انتساب سنّت به وحی، بر برخی روایات و آیات قرآن، استوار است. مثلاً در یک روایت که اسناد آن کامل نیست، پیامبر صلی الله علیه و آله متذکّر شده که جبرئیل در روع(قلب) او القا کرد که کسی از دنیا نمی‌رود مگر آن که رزقش را استیفا کرده باشد. به موجب این روایت، جبرئیل، سنّت را بر پیامبر صلی الله علیه و آله القا و الهام می‌کرده است.۵

در حدیثی موقوف از حسّان بن ثابت آمده که جبرئیل،‌ سنّت پیامبر صلی الله علیه و آله را بر او نازل می‌کرد، همچنان که قرآن را بر او نازل می‌نمود.۶

در حدیثی با اسناد کامل از مقداد بن معدی‌کرب (صحابی پیامبر) از پیامبر صلی الله علیه و آله، سنّت، عِدل و مثل قرآن ذکر شده است. به موجب این روایت، پیامبر صلی الله علیه و آله متذکّر گردیده که به من قرآن و با آن، همانند آن داده شده است. متن این حدیث، عبارت «اُوتیت الکتاب و ما یعدله»،۷ «اُوتیت الکتاب و مثله معه» (بدون ذکر «معه») و نیز با جا به جایی

1.الاُمّ: ج۷ص۳۱۴.

2.الإیضاح: ص۲۱۵.

3.ر . ک: تأویل مختلف الحدیث: ص۱۸۲ _ ۱۸۳، الذریعة: ج۱ص۴۶۳، الأحکام، آمدی: ج۳ ص۱۵۲، الجامع لأحکام القرآن، قرطبی: ج۱ ص۳۷ _ ۳۸.

4.الاُمّ: ج۷ ص۳۱۴، الرسالة: ص۹۲ و ۱۰۳، تفسیر ابن كثير : ج۱ ص۴.

5.الاُمّ: ج۷ ص۳۱۴.

6.سنن الدارمی: ج۱ ص۱۴۵.

7.المعجم الکبیر : ج۲ ص۲۸۳ _ ۲۸۴.

  • نام منبع :
    عرضۀ حدیث بر قرآن
    سایر پدیدآورندگان :
    مهدی احمدی نورآبادی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1393
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 19067
صفحه از 312
پرینت  ارسال به