گزینه را برداشت نمود: انتساب به وحی، اجتهاد خطاناپذیر، اجتهاد خطاپذیر، انتساب به وحی در احکام شرعی و اجتهاد در جنگها، انتساب سنّت عملی به وحی و سنّت قولی به اجتهاد، تفصیل میان سنّت ناظر به تفاصیل و جزئیات و سنّت ناظر به مسائل دیگر که اوّلی به وحی میتواند انتساب داشته باشد.
الف. انتساب به وحی: این دیدگاه در سده دوم مطرح شد. شافعی(م۲۰۴ق) در حوزه اهل سنّت در کتاب الاُمّ در پاسخ پرسشی در باره منشأ سنّت۱ و ابن شاذان(م۲۶۰ق) در حوزه امامیه،۲ آن را مطرح و پشتیبانی کردهاند. گویا این قول در میان اندیشهوران مسلمان گزینه برتر و غالب است.۳ طرفداران این قول در تفاوت وحی سنّت(حدیث) با وحی قرآن، بدون استناد به دلیلی روشن، وحی قرآن را مشتمل بر لفظ و معنا و وحی سنّت را خاصّ معنا دانستهاند.۴ دیدگاه انتساب سنّت به وحی، بر برخی روایات و آیات قرآن، استوار است. مثلاً در یک روایت که اسناد آن کامل نیست، پیامبر صلی الله علیه و آله متذکّر شده که جبرئیل در روع(قلب) او القا کرد که کسی از دنیا نمیرود مگر آن که رزقش را استیفا کرده باشد. به موجب این روایت، جبرئیل، سنّت را بر پیامبر صلی الله علیه و آله القا و الهام میکرده است.۵
در حدیثی موقوف از حسّان بن ثابت آمده که جبرئیل، سنّت پیامبر صلی الله علیه و آله را بر او نازل میکرد، همچنان که قرآن را بر او نازل مینمود.۶
در حدیثی با اسناد کامل از مقداد بن معدیکرب (صحابی پیامبر) از پیامبر صلی الله علیه و آله، سنّت، عِدل و مثل قرآن ذکر شده است. به موجب این روایت، پیامبر صلی الله علیه و آله متذکّر گردیده که به من قرآن و با آن، همانند آن داده شده است. متن این حدیث، عبارت «اُوتیت الکتاب و ما یعدله»،۷ «اُوتیت الکتاب و مثله معه» (بدون ذکر «معه») و نیز با جا به جایی