در میان خاورشناسان، مونتگری وات و استاد او، ریچارد، این عقیده را ابراز کردهاند. آنان متذکّر شدهاند که پیامبر صلی الله علیه و آله بر معانی، لباس لفظ پوشاند. ریچارد بل در کتاب مقدّمهای بر قرآن، بر آن است که وحی _ یعنی جامه لفظ پوشانیدن به معانی _ ، اثر طبع و ذهن و ضمیر محمّد صلی الله علیه و آله و معانی آن، الهام الهی است. وات نیز به گونهای همان عقیده را تکرار کرده است. وی بر این عقیده تأکید نموده که قرآن، فعلی الهی است که از طریق شخصیت محمّد صلی الله علیه و آله به چنین شیوهای عرضه شد و برخی از ویژگیهای آن اساساً به بشریت محمّد صلی الله علیه و آله ارتباط پیدا میکند.۱
گویا البرهان زرکشی، قدیمیترین کتاب است که در آن، این مسئله مطرح و اقوال و احتمالات، ذکر و نقد شده است. زرکشی، از میان سه طریق کلام الهی با بشر، طریق ارسال رسول را در مورد وحی قرآن اختیار کرده است. وی فرود آمدن وحی از جبرئیل به پیامبر صلی الله علیه و آله و دریافت آن را توسّط پیامبر صلی الله علیه و آله به دو گونه ذکر کرده است:۱. محمّد صلی الله علیه و آله صورت بشری را خلع میکرد و به صورت ملائکه در میآمد و وحی را از جبرئیل دریافت مینمود، ۲.فرشته به صورت بشری در میآمد تا پیامبر صلی الله علیه و آله از او وحی را در یافت کند. گونه اوّل، دشوارتر از حالت دوم است.
وی سپس به کیفیت وحی بر فرشته و وحی به پیامبر صلی الله علیه و آله پرداخته و در این باره به دو قول اشاره کرده است:
۱. وحی خدا بر جبرئیل، وحی زبانی بود: هم لفظ بود و هم معنا. جبرئیل، حروف قرآن را از لوح محفوظ حفظ میکرد و آنها را نازل مینمود. به موجب برخی گزارشها، در لوح محفوظ، هر حرف قرآن به اندازه کوه قاف است و در زیر هر حرفی، معانیای است که فقط خدا به آنها احاطه دارد.
۲. وحی خدا بر جبرئیل، وحی زبانی نبود؛ بلکه معانی بر جبرئیل نازل میشد؛ امّا در باره این که وحی زبانی کجا تحقّق پیدا کرد، دو نظر وجود دارد: برخی میگویند جبرئیل، معانیای را که بر او نازل شده بود، بر پیامبر صلی الله علیه و آله عرضه کرده است. نظر دوم، آن است که جبرئیل به معانیای که بر او نازل شده، صورت زبان عربی داده است و اهل آسمان، قرآن