39
عرضۀ حدیث بر قرآن

پس استعمال لفظ «کلام» و لفظ «قول» در موارد غیر بشری، استعمالی حقیقی است و هیچ مجازی در کار نیست؛ چرا که غرض از کلام و قول _ که همان تفهیم دیگران است _ در کلام خدا با انبیا و ملائکه و جن، و در کلام ملائکه و جن با یکدیگر موجود است، هر چند که لوازم انسانی آن یعنی داشتن ریه و دهان و حنجره و صدا در آن موارد نباشد.۱

کلام الله، لفظ و معناست یا معنا بدون لفظ؟

متن قرآن کریم به طور خاص به عنوان کلام خدا، و کلام خدا با بشر به گونه عام، آیا شامل لفظ و معنا‌ست، یا به معنا اختصاص دارد و خدا معنا را به پیامبران القا و تفهیم می‌کند و هر پیامبری آن را به زبان قوم خود، بیان می‌کند؟ این مسئله در دانش اصول فقه، دانش تفسیر و علوم قرآنی و گویا دانش کلام از دیرباز پیشینه دارد.

در دانش کلام، در سده دوم، موضوع حادث یا قدیم بودن کلام خدا مطرح شد. عدّه‌ای چون جهم بن صفوان (م۱۲۶ق) و جعد بن درهم(م۱۲۹ق) جانب حدوث کلام را گرفتند و گروهی مانند ابن کلاب از قدمت آن دفاع کردند.۲ اختلاف در این مسئله و تفسیرهای متفاوت از آن، به پدید آمدن اختلافات و شکل‌گیری فرقه‌های کلامی‌ در حوزه اهل سنّت انجامید. معتزله از حدوث کلام سخن گفتند و اهل حدیث و اشاعره از قدم آن۳ .

مراد از مخلوق و نامخلوق بودن کلام الهی به وضوح دانسته نیست و به ناچار تنها می‌توان به دامن احتمال پناه برد.۴ یکی از احتمالات، این است که محلّ اختلاف، الفاظ قرآن بوده است، چنان که از برخی عبارات منسوب به ابن کلاب و کلام نفسی فخر رازی می‌تواند استفاده شود.۵ در حوزه شیعه این بحث نه تنها مهم تلقّی نشده، بلکه از ورود به آن پرهیز داده شده است. تأکید بر «کلام الله بودن قرآن»، ترجیع‌بند عبارات امامان شیعه

1.المیزان: ج۲ص۳۱۵ _ ۳۱۶.

2.مقالات الإسلاميّين: ص۵۱۷ و ۵۸۶ _ ۵۸۷، فلسفۀ علم کلام: ص۲۸۶ _ ۲۸۷، الملل و النحل: ج۲ص۲۸۰.

3.الُاصول الخمسة: ص۵۲۷، الملل و النحل: ج۲ص۲۸۱ _ ۲۸۴.

4.التفسير الکبير : ج۱ص۳۱، فلسفۀ علم کلام: ص۲۵۴ _ ۲۹۹، الملل و النحل: ج۲ص۱۸۹ _ ۲۶۵.

5.فلسفۀ علم کلام: ص۲۶۹ _ ۲۷۰، وحی و افعال گفتاری: ص۱۷۰ _ ۱۷۵.


عرضۀ حدیث بر قرآن
38

بود. مثلاً روز اوّلی که بشر عربی‌زبان، کلمه «سراج» و بشر فارسی‌زبان کلمه «چراغ» را وضع کرد، براى آن ابزار و وسیله‏اى وضع کرد که احتیاج او را به نور برطرف می‌ساخت. در روزهاى اوّلی که این کلمه وضع شده بود، معنا و مصداق آن، عبارت بود از یک پیاله پایه‏دار سفالی که مقداری روغن خوراکی و یا هر چربی دیگر، در آن قرار داشت و فتیله‏ای در آن روغن، غوطه‌ور بود و سر فتیله در لبه پیاله قرار گرفته، افروخته می‏شد و شعله آن، اتاق و مسیر راه را روشن می‌کرد. سپس این وسیله روشنایی به صورت‌های دیگری در آمد و در هر بار که تغییر شکل می‏داد، کمالی زائد بر کمال قبلی خود را می‌یافت تا این که به چراغ الکتریکی رسید؛ چراغی که نه پیاله دارد و نه روغن و نه فتیله و با این که هیچ یک از اجزای چراغ روز اوّل را ندارد، باز لفظ چراغ بر آن اطلاق شد و این لفظ به طور مساوی در مورد همه انواع چراغ‌ها به کار رفت، بدون این که احتیاج به اِعمال عنایت و مناسبت باشد و این نیست مگر به خاطر این که غرض و نتیجه‏اى که روز اوّل بشر را وا داشت تا پیاله پیه‌سوز را بسازد، همان غرض (روشنایی و زدودن تاریکی) بدون هیچ تفاوتی در تمام اشکال چراغ‌ها حاصل است.

معلوم است که بشر به هیچ یک از وسایل زندگی علاقه نشان نمی‏دهد و آن را نمی‏شناسد، مگر به نتایجی که برای او و در زندگی او دارند. پس حقیقت چراغ، عبارت است از هر چیزی که با روشنایی خود در شب، نور دهد. وقتی این خاصیت و اثر باقی است و حقیقت چراغ هم هست، اسم چراغ به طور حقیقت بر چنین وسیله‏ای صادق است، هر چند که گاه در شکل یا کیفیت کار یا کمیت و یا در اصل اجزای ذات آن تغییراتی رخ داده باشد.

بنا بر این، ملاک در بقای معنای حقیقی و عدم بقای آن، بقای اثر است که مطلوب از آن معنا‌‌‌ست و ما دام که در معنای کلمه تغییری حاصل نشده باشد، کلمه در آن معنا به طور حقیقت استعمال می‏شود. در وسایل زندگی امروز که به هزاران هزار رسیده، کمتر وسیله‏ای دیده می‏شود که ذات آن از ذات روز اوّلش تغییر نکرده باشد. با این وجود، به خاطر آن که خاصیت روز اوّل را دارد، نام روز اوّل بر آن اطلاق می‏‌شود. یخچال را که در روز اوّل، عبارت بود از میدانی وسیع برای یخ شدن آب و چاله‏ای عمیق برای ذخیره کردن یخ، امروز به چیزی اطلاق می‏‌شود که نه میدان دارد و نه چاله.

  • نام منبع :
    عرضۀ حدیث بر قرآن
    سایر پدیدآورندگان :
    مهدی احمدی نورآبادی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1393
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 18959
صفحه از 312
پرینت  ارسال به