در مواردی، متکلّم، خدا و مخاطب، انسانهای خاص، و پیام نیز یک مطلب خاص است، مانند: سخن گفتن خدا با موسی علیه السلام: (وَ کلَّمَ اللَّهُ مُوسى تَکلِیماً) ۱ و (وَ لَمَّا جاءَ مُوسى لِمِیقاتِنا وَ کلَّمَهُ رَبُّهُ).۲
در مواردی، متکلّم، اعضای بدن و گویا مخاطب، خداست: (وَ تُکلِّمُنا أَیدِیهِمْ) ۳ و در یک مورد، متکلّم، خدا و مخاطب، انسان و پیام، گونه و کیفیت کلام خدا با بشر است: (وَما کانَ لِبَشَرٍ أَنْ یکلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْیاً).۴
واژه کلام در گونه اسمی نیز در مواردی به کار رفته که پیدا کردن وجه یا معنای مشترک برای آنها سخت دشوار مینماید. البتّه میتوان در مواردی، آنها را به معنای کلام متعارف برداشت کرد، در مواردی به پدیدهها و امور تکوینی باز گرداند و در مواردی هم هیچ یک از این دو معنا را نمیتوان به سهولت برداشت نمود.
چنان که اشاره شد، در مواردی، مراد از کلام، کلام خارجی است که به قرآن یا تورات و... شناخته میشود، مانند: (یَسْمَعُونَ کَلامَ اللَّهِ ثُمَّ یُحَرِّفُونَهُ) ۵ و (فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کلِماتٍ فَتابَ عَلیَهِ).۶
در مواردی، مراد، کلمه توحید است که در آیه، قرینه قولی بر آن وجود دارد، مانند: (قُلْ یا أَهْلَ الْکِتابِ تَعالَوْا إِلى کلِمَةٍ سَواءٍ بَینَنا وَ بَینَکمْ أَلّا نَعْبُدَ إِلّا اللَّهَ وَ لا نُشْرِک بِهِ شَیئاً وَ لا یتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ).۷
در مواردی، مراد، عیسی علیه السلام است که در چند آیه آمده است، مانند: (إِنَّ اللَّهَ یُبَشِّرُک بِکَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِیحُ عِیسَى ابْنُ مَرْیمَ).۸