جریان موسوم به »قرآنیون»۱ این عقیده را دارند.
در کنار این دیدگاه میتوان از دیدگاه تقدّم سنّت بر قرآن یاد کرد که کم و بیش در دو حوزه شیعه و اهل سنّت طرفدار دارد.
تقدّم سنّت بر قرآن در میان دو گروه میتواند مطرح باشد: یکی قائلان به تقدّم جایگاه سنّت بر قرآن، که معتقدند قرآن، بدون تفسیر و تبیین سنّت فهمیده نمیشود. عبارت «الکتاب أحوج إلی السنّة» یا «السنّة قاضیة علی الکتاب» در حوزه اهل سنّت۲ و نزاع اخباریان و اصولیان در حوزه شیعه۳ میتواند نمایانگر وجود این دیدگاه تلقّی گردد.
و دیگری، قائلان به همترازی قرآن و سنّت. این قول به سه تقریر دیده میشود:
تقریر اوّل، این است که قرآن، نه مرجع در ارزیابی حدیث و نه مرجّح در حالت تعارض اخبار است؛ زیرا قرآن و سنّت و سنّت و سنّت، هیچ گاه با هم تعارض و اختلاف پیدا نمیکنند. این دو از منبع وحی ریشه گرفتهاند۴ و لذا بر یکدیگر برتری و اولویت ندارند.۵
تقریر دوم، آن است که سنّت، مبیّن قرآن است و مبیّن بدون بیان، تحقّق خارجی پیدا نمیکند. به عبارت دیگر نمیتوان میان مبیّن و بیان، جدایی قائل شد.۶
تقریر سوم این قول، آن است که قرآن، دلیل حجّیت سنّت است و از این نظر، مقدّم بر سنّت است؛ ولی پیداست پس از آن که سنّت حجّیت یافت، در عرض و به قولی، ملازم قرآن واقع میشود.
به موجب دو تقریر اخیر، امکان دارد میان قرآن و سنّت تعارض واقع شود که میباید به قواعد تعارض عمل شود.۷
1.در کتاب القرآنیّون و شبهاتهم حول السنّـة به بیان دیدگاههای مختلف در بارۀ سنّت و طرق نقل آن _ که به گونهای به تحدید اعتبار سنّت و یا حتّی بیاعتباری آن میتواند انجامد _ ، پرداخته شده است. دیدگاههای بیش از بیست عالم سنّتی از سدۀ سیزدهم به بعد، معرّفی شده است.
2.الموافقات: ج۴ ص۷ _ ۸.
3.الحدائق الناضرة: ج۱ص ۲۷ _ ۲۸ و ۱۲۶ _ ۱۳۳، اُصول الفقه، مظفّر: ج۲ص۱۵۶.
4.الأحکام، ابن حزم: ج۱ص۹۰ و ج۲ ص۱۶۲ _ ۱۶۳.
5.الأحکام، ابن حزم: ج۲ ص۱۶۷.
6.الاُصول العامّة: ص۲۴۱ _ ۲۴۲.
7.تسنیم: ج۱ ص۸۳.