249
عرضۀ حدیث بر قرآن

تقسیمات عقل

در کتاب‌های اصولی، چهار تقسیم از دلیل عقل دیده می‌شود:

۱. تقسیم عقل به عقل ضروری و عقل اکتسابی. وجوب ردّ ودیعه، وجوب شکر منعم، قبح ظلم، قبح کذب و قتل و علم به ادلّه احکام، مصادیق عقل ضروری ذکر شده‌اند.۱

۲. تقسیم عقل به عقل مستقل و عقل وابسته به نقل. مصداق عقل مستقل، حسن و قبح و مصداق عقل وابسته به نقل _ که در لحن خطاب، فحوای خطاب و دلیل خطاب تعیّن می‌یابد _ ،۲ مقدّمه واجب، مسئله ضد، اصل اباحه در منافع و حرمت در مضار،۳ برائت اصلی، اختیار اقل در دوران اقل و اکثر و استصحاب دانسته شده‌ است.۴

۳. تقسیم عقل به عقل فطری و عقل نظری.۵

۴. تقسیم عقل به عقل نظری(حکم به ملازمه) و عقل عملی (وجوه حسن و قبح).۶

1.عدّة الاُصول: ج۱ ص۲۷ _ ۲۹، اُصول الفقه، مظفّر: ج۲ ص۱۲۲.

2.المعتبر: ج۱ ص۳۱ _ ۳۲.

3.الذكری: ج۱ ص۳ _ ۵.

4.الذکری: ج۱ ص۳ _ ۵.

5.الحدائق الناضرة: ج۱ص۱۲۸، فرائد الاُصول: ج۱ ص۵۸.

6.دلیل عقل، دو قسم است. قسم اوّل، آن است كه در دلالت، وابسته به خطاب است و خطاب، خود سه گونه است: لحن خطاب، فحواى خطاب و دلیل خطاب. قسم دوم نیز دلیل منفرد و مستقل در دلالت است. این دلالت، یا وجوب را می‌رساند (مانند ردّ ودیعه) یا بر قبح دلالت می‌كند (مانند ظلم و كذب) و یا حسن را می‌رساند (مانند انصاف و صدق). هر یک از این موارد می‌تواند ضروری یا كسبی باشد(المعتبر: ج۱ص ۳۱ _ ۳۲).


عرضۀ حدیث بر قرآن
248

عقل، دلیل احکام و در جایگاه چهارم پس از قرآن و ‌سنّت و اجماع قرار دارد. سیّد مرتضی، ابن ادریس، محقّق حلّی، شهید ‌اوّل و...، به این قول قائل بوده‌اند. دوره سوم، سده یازدهم تا سیزدهم است که اندیشه اخباری حاکم بوده است. در این دوره، عقل از جایگاه چهارم دلیل احکام، به زیر کشیده شد و بی‌اعتبار تلقّی گردید.۱ محمّد‌امین استرآبادی، سیّد نعمة الله جزایری و محدّث بحرانی، از این جریان‌ اند. دوره چهارم، از سده سیزدهم به بعد است که تا سده پانزدهم ادامه دارد. این دوره را می‌توان دوره احیای اعتبار عقل و تنقیح مفهومی آن، تفسیر نمود. در این دوره دوباره به عقل اعتماد گردید و عقل، یکی از دلایل احکام و نقد حدیث شناخته شد.

اکنون باید دید مراد از عقل در این کشاکش چیست؟ و آیا مراد سیّد مرتضی، ابن ادریس، محقّق حلّی، شهید ثانی، شیخ انصاری و ... که طرفدار اعتبار عقل‌ اند و نیز کسانی که آن را معتبر ندانسته‌اند و کسانی که آن را ابزار شناخت دلیل احکام و یا دلیل مستقل دانسته‌اند، یک چیز است؟ قرائن فراوانی وجود دارند که نشان می‌دهند تفسیر‌ها و تعریف‌ها از عقل متفاوت بوده است. چنان که اشاره شد، جصّاص، صاحب کتاب الفصول فی اُصول الفقه، از فقهای حنفی، عقل را مقدّم بر ظواهر قرآن و ‌سنّت می‌دانست و غزالی در کتاب اصولی المستصفی بر آن بود که عقل، دلیل مستقل نیست؛ بلکه دلیل بر اصل برائت است و در مرتبه چهارم، پس از قرآن و ‌سنّت و اجماع جای دارد. در حوزه شیعه در سده هفتم و پس از آن، تحت عنوان دلیل عقل _ که در مرتبه چهارم انگاشته می‌شد _ ، به ذکر اقسام عقل و مصادیق هر قسم پرداخته شد.۲ ذکر مصادیق و موارد مختلف، نشان می‌دهد که آنان تعریف روشنی از عقل و جایگاه آن نداشته و به عبارتی در باره یک عقل، سخن نگفته‌اند.۳ شاهد بر این مدّعا آن است که صاحب معالم، شیخ انصاری و آخوند خراسانی، آن را در شمار منابع احکام ذکر نکرده و جز به مناسبت و در لا به لای مباحث در باره آن، هر چند اندک، سخن نگفته‌اند.

1.الحدائق الناضرة: ج۱ ص۱۲۵ _ ۱۲۸.

2.عدّة الاُصول: ج۱ص ۲۷ _ ۲۹، المعتبر: ج۱ ص۳۱ _ ۳۲، الذكری: ج۱ ص۳ _ ۵، فرائد الاُصول: ج۱ص۵۲ _ ۶۱، الحدائق الناضرة: ج۱ص ۱۲۴ _ ۱۳۲، اُصول الفقه، مظفّر: ج۲ص ۱۲۵ _ ۱۲۹.

3.اُصول الفقه، مظفّر: ، ج۲ص ۱۲۳ _ ۱۲۴.

  • نام منبع :
    عرضۀ حدیث بر قرآن
    سایر پدیدآورندگان :
    مهدی احمدی نورآبادی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1393
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 19767
صفحه از 312
پرینت  ارسال به