245
عرضۀ حدیث بر قرآن

در دیدگاهی دیگر، عقل به معنای نفی اصلی قبل از ورود شرع است و نیز به معنای قیاس تلقّی شده که متأخّر از کتاب و ‌سنّت و اجماع است.۱ گویا دو معیار کتاب و ‌سنّت در دو حوزه اهل ‌سنّت و شیعه با اختلاف مبنایی مواجه نشده‌اند، آن گونه که این اختلاف در باره اجماع و حتّی عقل دیده می‌شود.

غزالی در بحث تعارض ادلّه در مقدّمه ‌اوّل که به بیان ترتیب ادلّه اختصاص دارد، متذکّر شده که مجتهد باید در هر مسئله‌ای ابتدا به دلیل عقل _ که عبارت است از نفی اصلی قبل از ورود شرع _ مراجعه کند و پس از آن به سراغ دلایل سمعی برود. در این مرحله، او نخست باید ببیند در مسئله اجماع وجود دارد یا نه و اگر در آن اجماعی یافت، دیگر نیازی نیست به قرآن و ‌سنّت مراجعه کند؛ زیرا آن دو، نَسخ‌بردارند و اجماع، نَسخ‌بردار نیست. از این رو، اجماع مخالف کتاب و ‌سنّت، دلیل قاطع بر نَسخ است. امّا اگر اجماع وجود نداشت، به قرآن و ‌سنّت متواتر _ که در یک رتبه قرار دارند _ رجوع می‌کند؛ زیرا هر یک از آن دو، علم‌آورند و تعارض میان دلایل سمعی قطعی، قابل تصوّر نیست، مگر آن که یکی از آن دو، ناسخ باشد.۲

به موجب این عبارت، اجماع بر کتاب و ‌سنّت، مقدّم است؛ زیرا قرآن و ‌سنّت نَسخ‌بردارند؛ ولی اجماع، منسوخ واقع نمی‌شود. از این رو، اجماع، دلیل قاطع بر نَسخ قرآن و ‌سنّت است و کتاب و ‌سنّت در یک تراز قرار دارند. اگر هماهنگ بودند، به هر دو عمل می‌شود و اگر ناهماهنگ بودند، یکی ناسخ و دیگری منسوخ واقع می‌شود و حدیث با دلیل ناسخ، ارزیابی می‌گردد.

وی در مبحث دلیل عقل، در حالی که آن را دلیل چهارم دانسته، می‌گوید: عقل بر برائت ذمّه از واجبات و سقوط حرج از خلق در حرکات و سکنات، قبل از بعثت رسل، دلالت دارد و نیز با آن، معجزات تأیید می‌شوند و انتفای احکام قبل از ورود سمع به دلیل عقل، معلوم است و تا این که سمع وارد شود، استصحاب می‌شود.۳ از این رو، عقل

1.الأحكام، آمدی: ج۴ ص۲۶۸، المستصفی: ص۳۷۴.

2.المستصفى: ص۳۷۴.

3.المستصفى: ص۱۲۷.


عرضۀ حدیث بر قرآن
244

عبارت اند از: کتاب خدا، ‌سنّت، اجماع و عقل.۱ اگر چه او از ترتیب این دلایل نیز سخن نگفته، ولی به قرینه آن که وی بیش از بیست سال شاگرد سیّد مرتضی بوده و به طور خاص در دانش اصول از استادش فراوان ‌تأثیر گرفته، این حدس تقویت می‌شود که او نیز همان نظر سیّد مرتضی را داشته است. به هر روی، در سده‌های بعد، این منابع با همان ترتیب، مورد تأیید و تأکید قرار گرفتند.۲

در میان ادلّه احکام در حوزه شیعه، اجماع، دلیل مستقل شناخته نمی‌شود. به عبارت دیگر، اجماع، اصل نیست؛ بلکه حاکی از اصل و دلیل است. با این وجود، در ترتیب، پس از قرآن و ‌سنّت، جای دارد. مراد از اصل در این جا، این است که اجماع دارای کیان مستقلّی در حکایت از حکم واقعی نیست؛ بلکه به یکی از اصول سه‌‌گانه: کتاب، ‌سنّت و عقل در عالم حکایت، نیاز دارد. بنا بر این، آن از کتاب یا ‌سنّت یا عقل حکایت می‌کند و در عالم حکایت، از منابع مستقل نیست. البتّه در حوزه اهل ‌سنّت، هر دو گزینه مطرح شده است. خضری در کتاب اُصول الفقه خود، متذکّر شده که آمدی و برخی دیگر از اصولیان در انعقاد اجماع، مستند را شرط ندانسته‌اند؛ بلکه معتقدند صدور آن با توفیق الهی برای اختیار صواب، ممکن است؛ ولی خود بر آن است که اجماع بدون مستند، منعقد نمی‌شود.۳ محمّد‌تقی حکیم یادآور شده که ظاهر، این است که بسیاری برای اجماع، استقلال قائل نیستند.۴

جایگاه عقل و نیز کتاب و ‌سنّت دانسته نیست و به عبارت دیگر، در مورد جایگاه هر یک از این سه، معیار ‌اتّفاق نظر وجود ندارد. در حوزه اهل ‌سنّت، عقل در یک دیدگاه که می‌توان آن را به حنفی‌ها نسبت داد، به عنوان یکی از منابع تشریع که می‌تواند قرآن را تخصیص زند و نیز آن را نَسخ نماید و موجب تأویل معنای حقیقی به مجازی گردد، آمده است. در این دیدگاه، عقل، مقدّم بر کتاب و ‌سنّت می‌شود.۵

1.الاستبصار: ج۱ص ۳ _ ۴، عدّة الاُصول: ج۱ ص۳۶۷ _ ۳۷۱.

2.المعتبر: ج۱ ص۲۸ _ ۳۱، الذکری: ص۳ _ ۵.

3.اُصول الفقه: ص۲۷۵.

4.الاُصول العامّة للفقه المقارن: ص۲۵۶ _ ۲۵۷.

5.الفصول: ج۱ ص۱۴۶ _ ۱۴۹.

  • نام منبع :
    عرضۀ حدیث بر قرآن
    سایر پدیدآورندگان :
    مهدی احمدی نورآبادی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1393
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 20030
صفحه از 312
پرینت  ارسال به