243
عرضۀ حدیث بر قرآن

ادریس آن را از رساله او با عنوان «جواب المسائل الموصلیّات الثانیة الفقهیّة» گزارش کرده است. به موجب این گزارش، وی متذکّر شده که احکام شرعی ‌باید از طریق علم حاصل شوند. از این رو، بر خلاف مخالفان شیعه (اهل ‌سنّت) قیاس نمی‌تواند دلیل احکام شرعی باشد؛ چرا که قیاس، موجب ظن است.۱

در حوزه شیعه در سده چهارم، ادلّه احکام، قرآن و ‌سنّت پیامبر صلی الله علیه و آله و اقوال ائمّه علیهم السلام شناخته شدند.۲ عقل در این دوره، ابزار شناخت دلایل و نه منبع شناخت شمرده می‌شد و از اجماع خبری نبود.۳ در سده پنجم، بنا به گزارش ابن ادریس، سیّد مرتضی به اجماع و عقل در شمار منابع احکام، اشاره کرد. وی می‌نویسد: طریق علم در شرعیات، عبارت است از اقوالی که دلیل قاطع بر درستی آنها وجود داشته باشد و عقل نیز برخوردار نبودن آن را از جهتی از جهات قبح، تأیید نماید. بر این اساس، این طرق عبارت اند از: قول خدا که در قرآن تجلّی پیدا کرده است، قول پیامبر صلی الله علیه و آله و امامان معصوم علیهم السلام، اجماع امامیّه که در غیاب امام علیه السلام اعتبار دارد و دلیل عقل. دلیل عقل پس از آن اعتبار دارد که حکم شرعی در هیچ یک از دلایلی که موجب علم هستند، یافت نشود.۴

گویا نخستین عالم امامی‌ که با صراحت از دلایل چهارگانه سخن گفته، ابن ادریس حلّی است. وی با الهام از سیّد مرتضی، طریق شناخت احکام شرعی را چهار منبع ذکر کرد: کتاب الله، سنّت متواتر رسول الله صلی الله علیه و آله، اجماع و دلیل عقل. او متذکّر شد که دلیل عقل پس از دلایل سه‌گانه یاد شده، اعتبار دارد.۵

شیخ طوسی تحت عنوان دلایل احکام به بیان دلایل نپرداخته است و تنها در اقسام خبر به قرائنی اشاره کرده که موجب علم به درستی خبر واحد می‌شوند. آن قرائن،

1.السرائر: ج۱ص۴۶ _ ۴۷

2.التذکرة: ص۲۸.

3.التذکرة: ص۲۸، عدّة الاُصول: ج۱ص ۲۷ _ ۲۸.

4.السرائر: ج۱ ص۴۸ _ ۴۹.

5.السرائر: ج۱ ص۴۶.


عرضۀ حدیث بر قرآن
242

کتاب و ‌سنّت، جایگاه عقل در حوزه تشریع، مسئله نَسخ، تخصیص و ادلّه احکام،۱ نزاع معروف اصحاب رأی و اصحاب حدیث در فقه اهل ‌سنّت۲ و اصحاب حدیث و عقل در شیعه(مکتب حدیثی قم و بغداد)،۳ نزاع اصولیان و اخباریان در سده‌های بعد.۴ این قلمرو‌ها در چهار محور دلایل احکام، تعارض ادلّه و اخبار، قواعد نقد محتوایی حدیث و احادیث مورد نقد، قابل پیگیری اند.

دلایل احکام

از سده دوم و سوم هجری طبقه نخست مجتهدان در حوزه اهل ‌سنّت شکل گرفت. در این دوره، موضوع ادلّه احکام، محوریت پیدا کرد.۵ ‌قرآن، ‌سنّت و اجماع، دلایل اصلی استنباط احکام شناخته شدند و قیاس و عقل، جایگاه مشخّص و ثابتی نداشتند. برخی، قیاس را نه دلیل اصلی، بلکه بازگشت‌پذیر و مستنبط از این اصول می‌دانستند و کارکرد عقل را در اثبات نفی اصلی محدود می‌کردند.۶ برخی نیز قیاس را یکی از دلایل اصلی احکام می‌شناختند. شاهد این قول، سخن سیّد مرتضی (م۴۳۶ق) است که ابن

1.أحکام القرآن، جصّاص: ج۳ص۳۷، اُصول السرخسی: ج۲ ص۶۷، المحصول: ج۳ ص۹۱، الموافقات: ج۴ ص۹، تفسیر المنار: ج۶ ص۱۶۳.

2.فجر الإسلام: ص۲۴۲ _ ۲۴۳، اصحاب حدیث، دائرة المعارف بزرگ اسلامی: ج۹ ص۱۱۳، علوم حدیث (فصل‌نامه): ش۳۴ ص۹۹.

3.رسائل المرتضی: ج۱ ص۲۱۱.

4.الحدائق الناضرة: ج۱ص ۱۳۴ _ ۱۳۸، الفوائد الحائریّـة: ص۲۲۰ _ ۲۸۴، فرائد الاُصول: ج۱ص ۵۱ _ ۶۱.

5.الرسالة‌ی شافعی در بیان ادّلۀ احکام نگارش یافت، چنان که قبل از او ابو حنیفه دیدگاه‌های خود را در این باره به گونۀ پراکنده مطرح کرده بود (در این ارتباط، ر . ک: مقاییس نقد متون السنّـة، تأثیث الإیدیولوجیّة الوسطیّة، ‌الفصول: ج۱ ص۱۷۱ (پاورقی) و تاریخ فقه و فقها: ص۷۵ _ ۸۰.

6.اُصول الأدّلة: و هی الكتاب و السنّـة و الإجماع و یقولون هی الأصل و ما سوى ذلک من القیاس و دلیل الخطاب و فحوى الخطاب معقول الأصل( اللمع: ص۲۹۳): إنّ الاُصول فی الحجج الشرعیّة ثلاثة: الكتاب و السنّـة و الإجماع و الأصل الرابع و هو القیاس هو المعنى المستنبط من هذه الاُصول الثلاثة ( اُصول السرخسی: ج۱ ص۲۷۹). فأمّا الموجب للعلم من الحجج الشرعیّة أنواع أربعة: كتاب الله، و سنّة رسول الله المسموع منه و المنقول عنه بالتواتر، و الإجماع ( اُصول السرخسی: ج۱ ص۲۷۹). أدلّة الأحكام أربعة: الكتاب و السنّـة و الإجماع و دلیل العقل المقرّر على النفی الأصلی (المستصفى: ص۸۰). العقل فلا یدلّ على الأحكام الشرعیّة بل یدلّ على نفی الأحكام عند انتفاء السمع. قتسمیة العقل أصلاً من اُصول الأدلّة تجوّز ( المستصفی: ص۸۰).

  • نام منبع :
    عرضۀ حدیث بر قرآن
    سایر پدیدآورندگان :
    مهدی احمدی نورآبادی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1393
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 18849
صفحه از 312
پرینت  ارسال به