237
عرضۀ حدیث بر قرآن

فصل دوم: تأمّل دوم

در بخش دوم در فصل اوّل (معیار بودن «قرآن» بر اساس دلیل روایی) اشاره شد که معیار قرآن در پالایش حدیث، به تنهایی و گاه همراه با: ‌سنّت، نیکو شمرده شدن حدیث در میان مردم (اهل مذهب)، اخبار عامّه، لرزیدن اندام و بیزاری قلب (در مواجهه با حدیث)، و عقل ذکر شده است. متون روایی مربوط به ذکر ‌سنّت، نیکو شمرده شدن توسّط مردم و اخبار عامّه در آن فصل گذشت. در باره معیار عقل، ابو الفتوح رازی، روایتی را به نقل از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل کرده که به موجب آن باید حدیث را بر کتاب الله و حجّت عقل عرضه کرد. اگر موافق آن دو بود، پذیرفته می‌شود و اگر موافق نبود، بر دیوار زده می‌شود.۱ علّامه میرزا ابو الحسن شَعرانی (م۱۳۵۲ش) در تعلیقه‌ای که بر شرح اُصول الکافی محمّد‌صالح مازندرانی نگاشته، متذکّر شده که بدون شک، عقل، یکی از معیارهای تشخیص صحیح از سقیم است و علمای شیعه بر اساس آن، عمل نموده‌اند و غیر واحدی از روایات بر آن دلالت می‌کنند.۲ در ارتباط با معیار لرزیدن اندام و بیزاری قلب‌ها، ابن حزم ظاهری در روایتی که به پیامبر صلی الله علیه و آله نسبت داده، چنین آورده است: هر حدیثی که به پیامبر صلی الله علیه و آله منسوب است، اگر با قرآن همخوان بود، پذیرفته می‌شود و اگر موافق قرآن شناخته نشد و قرآن نیز آن را انکار نکرد، باز هم پذیرفته می‌شود و اگر سبب لرزیدن اندام و بیزاری قلب‌ها شد و مخالف قرآن نیز شناخته شد، رد می‌شود.۳

1.روض الجنان و روح الجنان: ج۳ ص۳۹۲.

2.شرح اُصول الكافی: ج۲ ص۳۴۳.

3.الأحکام، ابن حزم: ج۲ ص۱۹۸.


عرضۀ حدیث بر قرآن
236

در نقد محتوایی نیز نمی‌توان هر دو رویکرد را جمع کرد و باید یکی را اختیار نمود؛ زیرا در مقام ترجیح، معیارها باید قابل شدّت و ضعف و افزایش و کاهش(ذو مراتب) باشند. این ویژگی نسبت به معیارهای اسنادی انطباق دارد، چنان که تعابیر : اعدل، افقه، اوثق و...، شاهد بر آن اند. البتّه معیارهای محتوایی چنین نیستند. از این رو، در متون روایی و پیرامونی آن، تعابیر: ‌سنّت، عقل و...، به کار رفته و گونه ناظر به ذو مراتب بودن آنها دیده نمی‌شود.۱

قرینه هفتم، این است که بر فرض اشتمال آن بر باب تعارض، موارد ترجیح به ‌قرآن، نادر، بلکه معدوم اند. شیخ مرتضی انصاری در فرائد الاُصول، مواردی را که می‌توان فرض کرد قرآن مرجّح واقع شود، استقصا کرده است. وی سه صورت را در این ارتباط ذکر کرده و متذکّر شده که دو صورت آن، معدوم و یک صورت، نادر الوجود است.۲

به هر روی به نظر می‌رسد مقبوله عمر بن حنظله در محتوا به قدری ضعیف و سست است که به آسانی می‌توان از آن صرف‌نظر کرد.

1.ر . ک: اُصول السرخسی: ج۲ ص۲۶۴، كفایة الاُصول: ج۲ ص۳۹۴ و ۴۱۷ _ ۴۱۸ و ص۴۴۴ _ ۴۴۵ (تک جلدی).

2.فرائد الاُصول: ج۴ ص۱۴۷ _ ۱۵۰.

  • نام منبع :
    عرضۀ حدیث بر قرآن
    سایر پدیدآورندگان :
    مهدی احمدی نورآبادی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1393
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 18859
صفحه از 312
پرینت  ارسال به