ظهور دارد که مراد از مجمعٌ علیه و شهرت، در عبارت قبل، شهرت روایی است.
قرینه سوم، اختلاف در ترجیح به شهرت در برابر ترجیح به صفات است. در مقبوله، ترجیح به صفات بر ترجیح به شهرت، مقدّم آمده است. برخی از اصولیان متذکّر شدهاند که اوّلاً این ترتیب در مقبوله با ترتیب در مرفوعه زراره ناسازگار است. در مرفوعه زراره، ترجیح به شهرت ابتدا آمده و معیار قرآن ذکر نشده است. شیخ انصاری ابتدا متذکّر شده که مرفوعه زراره اگر چه دارای سند ضعیف است، ولی با سیره علما در باب ترجیح، موافق است؛ زیرا آنان مشهور را بر شاذ، مقدّم میدارند. وی سپس در این انتساب، تردید کرده و آورده که معلوم نیست مشهور در میان علما، تقدیم خبر مشهور در روایت باشد، وقتی که در برابر آن خبری باشد که از جهت صفات روای بخصوص صفت افقهیّت، صحیحتر است.۱
قرینه چهارم، کثرت روایات بر ارزیابی مطلق احادیث و گاه احادیث متعارض با قرآن است.۲
قرینه پنجم، هماهنگی گفتههای ائمّه علیهم السلام با قرآن و تبعیت آنها از قرآن است. آنان نمیتوانند بر خلاف قرآن چیزی بگویند؛ زیرا قرآن، آیت و حجّت آنان است و گفتههای آنها تابع قرآن و برگرفته از آن است.۳
قرینه ششم، این است که روایت مخالف با قرآن، حجّت نیست. از این رو، ترجیح به قرآن در باب تعارض، از باب سالبه به انتفای موضوع است. پیداست که ارزیابی مطلق حدیث با قرآن و تعارض اخبار از زاویه برآیند نقد، دو رویکرد متفاوت را نشان میدهند. در ارزیابی حدیث، برآیند، درستی (صحّت) و نادرستی یا حجّیت و عدم حجّیت است و در تعارض، با فرض حجّیت یا صحّت دو حدیث، از تقدیم یکی بر دیگری بحث میشود.