بر یکی از دو گزینه عدم صدور و عدم حجّیت را ندارد. شاید ذکر دو تعبیر غیر مقبول و غیر حجّت، گویای نوعی تقابل میان آن دو در نظر سرخسی بوده است. در این صورت، غیر مقبول، ناظر به مقام واقع (عدم صدور) و غیر حجّت که با قید در عمل آمده، ناظر به مقام عمل است که میتواند در واقع از پیامبر صلی الله علیه و آله صادر شده باشد.
غزالی نیز اخبار را سه قسم دانسته است: خبری که واجب است تصدیق شود، خبری که واجب است تکذیب شود و خبری که باید در باره آن توقّف نمود. وی برای قسم دوم، چهار گروه ذکر کرده است: گروه اوّل و دوم، اخباری هستند که مخالف عقل ضروری و نظری و نیز مخالف نصّ قاطع کتاب اند. چنین اخباری دروغ بر خدا و رسول صلی الله علیه و آله اند.۱ کلام غزالی نزدیک به کلام ابو اسحاق شیرازی است؛ زیرا وی از خبر واحد به گونه مطلق یاد نموده و برآیند این عرضه را وجوب تصدیق در جهت موافقت و وجوب تکذیب در جهت مخالفت ذکر کرده است.
به هر روی، بحث برآیند نقد کتابمحور و گستره حدیث نقدپذیر به همین صورت که گویا در دانش حدیث از وضوح بیشتری برخوردار است، کم و بیش در سدههای بعد دنبال شد.۲ در سده سیزدهم، این بحث در دانش اصول در بحث حجّیت خبر واحد و تعارض اخبار و تحت تأثیر احادیث عرض، جنبه محوری پیدا کرد.۳
عوامل روشن نبودن برآیند پالایش حدیث با قرآن
این عدم وضوح بویژه در برآیند پالایش حدیث با قرآن که هم در متون احادیث دیده میشود و هم در کلام اندیشهوران مسلمان بویژه اصولیان، ریشه در دو عامل دارد: یکی ذکر قاعده پالایش حدیث با قرآن در مطلق اخبار و تعارض اخبار و دیگری لسان تخصیصناپذیر متون روایی ناظر به پالایش حدیث با قرآن که با انبوه احادیث مخالف ظواهر قرآن که از معصوم صادر شده است، سازگار نیست. این دو، موجب شده است