219
عرضۀ حدیث بر قرآن

روایات دسته چهارم

این دسته از روایات، اختصاص به روایات موافق با قرآن دارد. به موجب این متون باید روایات موافق قرآن را تصدیق کرد و کلام پیامبر صلی الله علیه و آله دانست.

۱. لا یصدّق علینا إلّا بما یوافق کتاب الله و سنّة نبیّه.

۲. اعرضوا حدیثی على الکتاب فما وافقه فهو منّی و أنا قلته.

نگاه اندیشه‌وران

اگر چه دیدگاه اندیشه‌وران مسلمان در باره جواز نَسخ و تخصیص قرآن با حدیث و عدم آن در دانش اصول _ که از سده دوم آغاز شد _ می‌تواند نشان دهد که حدیثِ مخالف ‌قرآن، حجّت نیست، هر چند در واقع صادر شده باشد، ولی تا سده پنجم به این برآیند و گستره حدیثی که باید بر قرآن عرضه شود، اشاره نشده است. در این سده برخی از اندیشه‌وران دانش کلام، اصول فقه و علوم حدیث در عباراتی به این مطلب اشاره کردند، اگر چه میزان دلالت این عبارات بر مراد از جهت وضوح، یکسان نیست. این مطلب به طور خاص در بحث انواع خبر و تخصیص قرآن با خبر واحد، بیان شده است.

خطیب بغدادی(م۴۵۳ق) اخبار آحاد را از جهت میزان اعتماد به آنها سه قسم ذکر کرده است: قسمی که صحّت آنها معلوم است، قسمی که فساد آنها معلوم است و قسم سوم، قسمی که صحّت یا فساد آنها معلوم نیست. وی راه‌های شناخت هر یک از این اقسام را متذکّر شده، راه شناخت قسم ‌اوّل را موافقت خبر با عقل یا نصّ قرآن یا... و راه شناخت قسم دوم را مخالفت خبر با عقل و نصّ قرآن و ‌سنّت متواتر و ... معرّفی کرده است.۱

اطلاق عنوان خبر و نیز تعبیر به «معلوم الصحّه» در اخبار موافق قرآن و «معلوم الفساد» در اخبار مخالف قرآن می‌تواند نشان دهد که خطیب بغدادی به گستره گسترده اخبار و برآیند اثبات صدور و نفی صدور، نظر داشته است. با این وجود گویا تعابیر «معلوم الصحّه» و «معلوم الفساد» در اثبات صدور و نفی صدور، صراحت یا ظهور ندارند.

1.الكفایة فی علم الروایة: ص۳۲ _ ۳۳، الفقیه و المتفقّه: ج۱ ص۱۳۲.


عرضۀ حدیث بر قرآن
218

۵. و انظروا أمرنا و ما جاءکم عنّا، فإن وجدتموه للقرآن موافقاً فخذوا به، و إن لم تجدوه موافقاً فردّوه.

۶. الحدیث عنّی على ثلاث، فأیّما حدیث بلغکم عنّی تعرفونه بکتاب الله تعالى فاقبلوه و أیّما حدیث بلغکم عنّی لا تجدون فی القرآن ما تنکرونه به و لا تعرفون موضعه فیه فاقبلوه و أیّما حدیث بلغکم عنّی تقشعرّ منه جلودکم و تشمئزّ منه قلوبکم و تجدون فی القرآن خلافه فردّوه.

مشکل این روایات، سه چیز است: مشکل اوّل، اشتمال بر دو سوی موافقت و مخالفت. مشکل دوم، اگر چه عبارات آغازین چندین متن، ظهور، بلکه صراحت در اطلاق دارند، ولی دو عبارت (یکی عبارت آغازین حدیث دوم که از شبهه و تردید، سخن گفته است و دیگری حدیث چهارم که در آن از سیصد نفر راوی احادیث پیامبر صلی الله علیه و آله۱ یاد شده است) این ظهور را ندارند؛ بلکه گویی در اخبار ضعیف ظهور دارند. مشکل سوم، عبارات ناظر به برآیند عرضه حدیث بر قرآن در دو سوی ایجاب و سلب مانند: «فخذوا به» و «فلا تأخذوا به»، «فخذوا به» و «فدعوه»، «فخذوا به» و «فردّوه». باید دید این عبارات با عبارات به کار رفته در متون دسته ‌اوّل و دوم چه نسبتی دارند؟ همگی یک معنا را می‌رسانند، یا دو معنا دارند؟ به قرینه عبارت: «إنّ على کلّ حقّ حقیقة و على کلّ صواب نوراً» در حدیث دوم، «خذوا به» و «دعوه» نشان از حق و نور بودن حدیث موافق و بطلان و ظلمت بودن حدیث مخالف دارد. نکته ظریف در این عبارات، آن است که پیامبر صلی الله علیه و آله و ائمّه علیهم السلام این احادیث را به خود نسبت نداده و یا از خود سلب نکرده‌اند. لحن عبارات، تند و آمرانه است و گویی جهت رفع تحیّر و نگرانی نقش ایفا می‌کنند. گواه بر این مطلب، آن است که در متون مربوط به تعارض اخبار نیز همین تعابیر به کار رفته است.

۱. إذا ورد علیکم حدیثان مختلفان فاعرضوهما على کتاب الله، فما وافق کتاب الله فخذوه و ما خالف کتاب الله فردّوه.

۲. إذا ورد علیکم حدیثان مختلفان فاعرضوهما على کتاب الله فما وافق کتاب الله فخذوه و ما خالف کتاب الله فذروه.

1.جهت ذکر شدن این تعداد، اگر اشاره به شمار صحابۀ پیامبر صلی الله علیه و آله که از او حدیث شنیده‌اند نباشد _ که گویا چنین نیست _ ، باید اشاره به افراد خاصّی باشد که پیامبر صلی الله علیه و آله به آنها اعتماد نداشته است.

  • نام منبع :
    عرضۀ حدیث بر قرآن
    سایر پدیدآورندگان :
    مهدی احمدی نورآبادی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1393
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 19823
صفحه از 312
پرینت  ارسال به