همین معنا دلالت میکند؛ زیرا در آن آمده است: «فإن کان یشبههما فهو منّا». تعبیر به کلمه «یشبههما» به موافقت و مخالفت ظاهر کتاب و سنّت اشاره دارد.۱
این قول با تردید، بلکه انکار مواجه شده است. برخی بر آن اند که قرآن در تعارض اخبار، به عنوان یک مرجّح نمیتواند باشد. ابن حزم ظاهری۲ و ابو بکر سرخسی۳ در حوزه اهل سنّت و آخوند خراسانی۴ و گویا شیخ انصاری۵ در حوزه شیعه، این قول را دارند. با این وجود، بیان آنها در باره علّت و وجه این مدّعا متفاوت است. برخی چون سرخسی و آخوند خراسانی متذکّر شدهاند که از شرایط اعتبار خبر، این است که با قرآن مخالف نباشد.۶
سرخسی میگوید: همچنین ترجیح یکی از دو خبر متعارض با قرآن، فاسد است؛ زیرا خبر در معارضه با نصّ(قرآن) حجّت نیست. آخوند خراسانی مینویسد در این که اخبار موافقت کتاب یا مخالفت قوم، از اخبار باب تعارض باشد، تردید دارد. جهت این تردید، آن است که به احتمال قوی، خبر مخالف کتاب به قرینه تعابیر : باطل، زخرف، لیس بشیء، إنّه لم أقله و یا زدن آن به دیوار، اصلاً حجّت نیست.
ابن حزم ظاهری بر آن است که خبر صحیح نمیتواند مخالف قرآن باشد؛ زیرا خبر و قرآن در یک سطح از اعتبار قرار دارند. از این رو، درست نیست که حدیث را با قرآن ارزیابی کرد و در تعارض، یکی را اختیار و دیگری را رد نمود.۷
شیخ انصاری به بیان صورتهای مختلف تعارض اخبار و نسبت هر یک با ظاهر قرآن پرداخته است. وی در این ارتباط، سه صورت را ذکر کرده است. در دو صورت، قرآن مرجّح واقع نمیشود و در صورت سوم میتواند مرجّح واقع شود؛ ولی مورد آن، اندک، بلکه معدوم است.
1.اُصول الفقه: ج۲ ص۲۵۲.
2.الأحکام، ابن حزم: ج۱ ص۱۹۹.
3.اُصول السرخسی: ج۲ ص۲۶۴.
4.کفایة الاُصول: ج۲ ص۳۹۴، ۴۱۷ _ ۴۱۸ و ص۴۴۴ _ ۴۴۵ (تک جلدی).
5.فرائد الاُصول: ج۴ ص۱۴۷ _ ۱۵۰.
6.اُصول السرخسی: ۲ ص۲۶۴، فرائد الاُصول: ج۴ ص۱۴۷ _ ۱۵۰، کفایة الاُصول: ج۲ ص۳۹۴.
7.الأحكام، ابن حزم: ج۱ص۹۰ و ج۲ ص۱۶۲ _ ۱۶۳.