صرف نظر از این راه حلها که همگی ناظر به احادیث احکام و آیات احکام اند، برخی به دو برتری در ظنّ ظاهر قرآنی اشاره کردهاند:
یکی این که ظنّ ناشی از دلالت متن قرآن، قویتر از ظنّ برخاسته از متون احادیث است؛ زیرا چنان که پیش از این اشاره شد، متن قرآن، یقینی و قطعی و عاری از تحریف و نقل به معناست؛ ولی متن حدیث از دو جهت، ظنّی است. از این رو هر چند حدیثْ نص یا خاص باشد، باز به جهت گفته شده، در دلالت بر مراد، ظنّی است. گویا با همین لحاظ است که در متون روایی، مدلول قرآن، مطلق آمده و در موارد اعمال و تطبیق قاعده عرضه حدیث بر قرآن، بر عرضه به مضمون حدیث که ظاهر است، بسنده شده است. نیز اندیشهوران مسلمان، احادیث را با ظاهر آیات تطبیق دادهاند.
و دیگری آن که صحّت سند و وثاقت رجال آن از صحّت متن بسنده نیست. محمّد عبده در تفسیر المنار بر این برتری قرآن، این گونه تأکید کرده است: در حقیقت، من به درستی سند حدیث یا قول عالم صحابی، هر چند که رجال آن مورد وثوق باشند، در صورت مخالف با ظاهر قرآن، اعتقاد ندارم؛ زیرا ظاهر حال راوی نمیتواند آینه باطن و درون او باشد. چه بسا وثوق به یک فرد، تحت تأثیر ظاهر حال او حاصل شده باشد و او بدباطن باشد.۱
دلالت غیر مضمونی و به قول سیّد محمّدباقر صدر، دلالت حرفی و به قول سیّد علی سیستانی، دلالت نصّی، از این جهت که بر دلالت قطعی استوار است، قابل توجّه است. مشکل اساسی این قول و همین طور قول علّامه طباطبایی، این است که این راه حل باید بر اساس ساز و کار خاصّی انجام گیرد و این ساز و کار، در حوزه احکام، تعریف نشده است. یک مثال و دو مثال که ساده و برای توده مردم قابل فهم است، نمیتواند مبانی و روش و ساز و کار یک نظریّه را بنمایاند. به علاوه، علّامه سیّد محمّدحسین طباطبایی اگرچه ساز و کار را _ که فهم هماهنگ و نظاموار قرآن و حدیث است _ بیان کرده، ولی در این تبیین به بخش غیر فقهی قرآن نظر داشته است. از این رو، اصلاً وارد