189
عرضۀ حدیث بر قرآن

سمی‌توانند معناى صحیحى داشته باشند؛ چون در این صورت با اصول ‌‌قرآنى که تا حدّى مسلّم اند، منطبق مى‏شوند، هر چند که این توجیه موجب نمی‌شود که هر یک از آن روایات، صحیح هم باشند.

وی سپس به عبارت تفسیر المنار اشاره کرده که به موجب آن، این روایات به دلیل تناقض، فقدان سند و مخالفت با آیه: (وَ إِذْ یَرْفَعُ إِبْراهیمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَیتِ وَ إِسْماعیلُ؛۱ و هنگامی که ابراهیم و اسماعیل، پایه‌های خانه‌[ی کعبه] را بالا می‌بردند) نادرست دانسته شده‌اند. بر اساس این قول، ابراهیم و اسماعیل با دست خودشان خانه کعبه را بنا کرده‏اند.

علّامه طباطبایی این سه اشکال را وارد ندانسته است. به گفته او، اگر کسى مى‏خواست به مضمون یک یک آنها ترتیب اثر دهد، این اشکال وارد بود؛ ولى پذیرفتن معناى مشترکى که همه بر آن دلالت دارند، عیبى ندارد و معلوم است که تعارض در متن روایات، ضررى به آن معناى مشترک و جامع نمى‏زند. پس روایاتى که در مثل مسئله مورد بحث ما از معصومان نقل می‌شوند و در آنها تعارض هست، صرف این تعارض موجب نمى‏شود که طرح شوند، مگر این که آن جهت جامع نیز مخالف با کتاب خدا و ‌‌سنّت قطعى باشد و یا نشانه‏هایى از دروغ و جعل همراه داشته باشد.

در نتیجه دلیل نقلى در این جا به چند دسته تقسیم مى‏شود: ۱. دلیلى که باید آن را قبول کرد، مانند کتاب خدا و ‌‌سنّت قطعى، ۲. دلیلى که باید آن را رد کرد و آن روایتى است که مخالف با کتاب خدا و ‌‌سنّت باشد، ۳. دلیلی که دلیلی بر رد و قبول آن وجود ندارد و ۴. دلیلی که نه از نظر عقل، دلیلى بر محال بودن مضمون آن هست و نه از جهت کتاب خدا و ‌سنّت قطعى.

با این بیان، معلوم می‌شود که صرف صحیح نبودن سند، موجب نمى‏شود که روایتْ طرح شود، ما‌دام که مخالف با عقل و یا نقل صحیح نباشد.

از سوی دیگر، مخالفت این روایات با ظاهر آیه: (وَ إِذْ یَرْفَعُ إِبْراهِیمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَیتِ؛ و هنگامی که ابراهیم پایه‌های خانه[ی کعبه] را بالا می‌برد) نیز معلوم نیست. کجاى این

1.بقره: آیۀ ۱۲۷.


عرضۀ حدیث بر قرآن
188

گونه روایات، از معارف الهی اند که با قرآن فتح باب شده و ائمّه علیهم السلام مسیر آن را دنبال کرده‏اند. از کلام خداى متعال بر مى‏آید که نه تنها حجر الأسود، بلکه تمام موجوداتی که از ناحیه او نازل شده‌اند، اگر از موجودات و حوادثی هستند که خیر و جمیل یا وسیله خیر و یا ظرف براى خیر‌ند، از بهشت آمده‌اند و باز هم به بهشت بر می‌گردند و آنچه شر یا وسیله شر و یا ظرف براى شر است، از دوزخ آمده و دوباره به همان جا بر مى‏گردد: (وَ إِنْ مِنْ شَی‏ءٍ إِلّا عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ؛۱ و هیچ چیز نیست مگر آن که گنجینه‌های آن نزد ماست و ما آن را جز به اندازه‌ای معیّن فرو نمی‌فرستیم). به موجب این آیه اشیای عالم به وجودى نامحدود و غیر مقدّر بدون هیچ تقدیری نزد خدا موجودند و تنها در هنگام نزول، تقدیر و اندازه‏گیرى می‌شوند. آیاتى دیگر، این معنا را در باره بعضى از چیزها اثبات مى‏کنند، مانند آیه: (وَ أَنْزَلَ لَکُمْ مِنَ الْأَنْعامِ ثَمانیَةَ أَزْواجٍ؛۲ و برای شما از دام‌ها هشت قسم فرو فرستاد)، (وَ أَنْزَلْنَا الْحَدیدَ فیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ؛۳ و حدید را فرو فرستادیم. در آن خطری سخت است) و آیه: (وَ فِی السَّماءِ رِزْقُکُمْ وَ ما تُوعَدُونَ؛۴ و روزیِ شما و آنچه وعده داده شده‌اید، در آسمان است) خدا مکرّراً متذکّر شده که بار دیگر، همه آنها به سوى او بر مى‏گردند: (وَ أَنَّ إِلىٰ‏ رَبِّکَ الْمُنْتَهىٰ؛۵ و پایان [کار]، به سوی پروردگار توست)، (إِنَّ إِلىٰ‏ رَبِّکَ الرُّجْعى‏؛۶ و در حقیقت، بازگشت، به سوی پروردگار توست)، (وَ إِلَیهِ الْمَصِیرُ؛۷ و بازگشت، به سوی اوست) و (أَلا إِلَى اللَّهِ تَصیرُ الْأُمُورُ؛۸ هش دار که کارها به خدا باز می‌گردد).

به هر روی، اخبارى که بیانگر این مطلب ‌اند که موجودات طبیعىِ نام‌برده، از بهشت و یا جهنّم آمده‌اند، در صورتى که به سعادت و شقاوت انسان‌ها مربوط باشند،

1.حجر : آیۀ ۲۱.

2.زمر : آیۀ ۶.

3.حدید: آیۀ ۲۵.

4.ذاریات: آیۀ ۲۲.

5.نجم: آیۀ ۴۲.

6.علق: آیۀ ۸.

7.مائده: آیۀ ۱۸، شورا: آیۀ ۱۵، تغابن: آیۀ ۳.

8.شورا: آیۀ ۵۳.

  • نام منبع :
    عرضۀ حدیث بر قرآن
    سایر پدیدآورندگان :
    مهدی احمدی نورآبادی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1393
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 19333
صفحه از 312
پرینت  ارسال به