183
عرضۀ حدیث بر قرآن

۱. روایت «إنّا معاشر الأنبیاء لا نورّث»

روایت «إنّا معاشر الأنبیاء لا نورّث» که ابو بکر آن را از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل کرده، در منابع حدیثی اهل سنّت آمده است. به موجب برخی گزارش‌ها از طریق شیعه، این روایت برای بار نخست، توسّط فاطمه علیها السلام نقد قرآنی شد.۱ در سده پنجم به بعد، اندیشه‌وران شیعه به طور جدّی در اعتبار آن تردید کردند. این تردید که به انکار نزدیک است، بر نقد اسنادی و محتوایی آن استوار است. رأی غالب، بلکه اتّفاق آرا در مخالفت یا عدم موافقت این روایت با قرآن دیده می‌شود. اندیشه‌وران شیعه آن را مخالف قرآن بویژه عموم آیه ارث دانسته‌اند۲ و دیدگاه غالب در میان اهل سنّت، بر عدم مخالفت است.۳ اهل سنّت در توجیه صحّت این حدیث، به نقش و کارکرد تخصیصی آن۴ و گاه وجوه تفسیری که می‌تواند آن را در وفاق با آیه عامّ ارث نشان دهد، استناد کرده‌اند.

۲. قضاوت با شاهد و یمین

مسئله فقهی جواز قضاوت با شاهد و یمین، از جهت مخالفت با قرآن و عدم مخالفت، محلّ اختلاف است.۵ گویا دیدگاه ناظر به مخالفت، غالب است.۶

1.النصّ و الاجتهاد: ص۱۰۴ _ ۱۰۸. گویا اعتبار این حدیث در سدۀ پنجم، جایگاه بحثیِ مهمّی در فقه و نقد حدیث در دو حوزۀ شیعه و اهل سنّت پیدا کرده است. شیخ مفید و شاگرد نامدار او، سیّد مرتضی، پیش‌گام این نوع نقد شناخته می‌شوند. از شیخ مفید، رساله‌ای کوتاه با عنوان «نحن معاشر الأنبیاء لا نورّث» به جای مانده و سیّد مرتضی در کتاب الشافی نزدیک به ده صفحه به نقد دلایل و شواهد درستی این حدیث پرداخته است. ابن ابی الحدید معتزلی در شرح نهج البلاغة(ج ۱۶ ص۲۳۷ _ ۷۴۶) یک فصل را به این حدیث اختصاص داده و در این باره گفتگوی سیّد مرتضی با قاضی القضات را از کتاب الشافی نقل کرده است. این گفتگو نمونه‌ای گویا از اختلاف در مقام انطباق قاعدۀ نقد قرآن‌محور است.

2.نحن معاشر الأنبیاء: ص۱۹ _ ۲۰ و۲۲۴، شرح التجرید: ص۳۹۸، نهج الحقّ: ص۲۶۸، نهج الإیمان: ص۳۸۰، النصّ و الاجتهاد: ص۱۰۸، المیزان: ج۱۴ ص۱۰ _ ۱۲.

3.أحکام القرآن، آمدی: ج۲ ص۲۰۲، البدایة و النهایة: ج۵ ص۳۱۱، السیرة النبویّـة: ج۴ ص۵۷۵، الجامع لأحکام القرآن: ج۱۱ ص۸۱، شرح نهج البلاغة، ابن ابی الحدید: ج۱۶ ص۲۳۷، روح المعانی: ج۱۶ ص۶۴.

4.الأحکام، آمدی: ج۲ ص۲۰۲، شرح نهج البلاغة، ابن ابی الحدید: ج۱۶ ص۲۳۷.

5.الاُمّ، شافعی: ج۷ ص۷ _ ۱۱.

6.أحکام القرآن: ج۱ ص۶۲۶ _ ۶۲۹، اُصول السرخسی: ج۱ ص۳۶۵ _ ۳۶۶.


عرضۀ حدیث بر قرآن
182

رفع مشکل پرداخت. همچنین شیخ انصاری ظاهر را اعم از عام و مطلق و غیر آن دو دانسته است۱ و این چیزی است که کمتر به آن تصریح شده است.

مسئله حجّیت خبر واحد و تخصیص و تقیید قرآن با آن، به صورت گسترده ابتدا در کتاب الوافیة‌ی فاضل تونی(م۱۰۷۱ق) و سپس فرائد الاُصول شیخ انصاری(م۱۲۱۴ _ ۱۲۸۱ق) آمده است. به موجب اخبار عرض، خبر واحد در هر زمینه‌ای و با هر گستره دلالی‌ای اعم از خاص، عام، مطلق و مقیّد، باید بر قرآن عرضه شود. این مدلول، خبر واحد را از اعتبار انداخته و به بی‌اعتباری احکام فراوانی که دلیل آنها خبر واحد است، می‌انجامد. این مشکل، اذهان را به سمت پیدا کردن راه چاره هدایت کرد. دیدگاه معروف که شاید به اجماع و اتّفاق اصولیان پشت‌گرم بود، تعیین گونه بیان قرآن به بیان قطعی بود که در دو گزینه نص و روح کلّی و عام مطرح شد.

به تبع اختلاف در گونه مضمونی معیار و فقدان ساز و کار مشخّص برای شناخت گونه معیار، آشفتگی و ناهماهنگی، بلکه تناقض فراوان، بلکه فراگیر در انطباق این معیار بر موارد و مصادیق، پدید آمد، به گونه‌ای که شاید نتوان یک مورد را پیدا کرد که بر روی آن اتّفاق نظر باشد.

مصادیق و موارد قاعده عرض، در نگاه عام و کلّی در دو دسته قابل ذکرند: مصادیق معیّن از منابع معتبر (نظیر مواردی که در کلام برخی ائمّه علیهم السلام و صحابه آمده است) و مصادیق معیّن به مدد فهم عرفی و اجتهاد. به جهت اعتبار منابع در دسته اوّل، اختلاف رأی زیادی پدید نیامده است. جصّاص در کتاب الفصول در بحث تخصیص قرآن به خبر واحد، به مناسبتِ دیدگاهی که اختیار کرده، به این دسته روایات به عنوان شاهد و دلیل اشاره کرده است. وی متذکّر شده که می‌توان روایت «بکا بر میّت» را به گونه‌ای توجیه کرد که مخالف آیه نفی وزر نباشد.۲ دسته دوم _ که در گستره فقه، تفسیر، تاریخ، فضایل و ... ، پهن و گسترده است _ دامنگیر آرای ناساز شده است. به چند نمونه از این دسته اشاره می‌شود:

1.فرائد الاُصول: ج۱ ص۱۵۷ _ ۱۵۸.

2.الفصول: ج۲ ص۱۵۸ _ ۱۵۹.

  • نام منبع :
    عرضۀ حدیث بر قرآن
    سایر پدیدآورندگان :
    مهدی احمدی نورآبادی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1393
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 18908
صفحه از 312
پرینت  ارسال به