میشوند که شاید بتوان پیشگام این نوع حرکت را غزالی (م۵۰۱ق) دانست. وی از میان گونههای دلالت مضمونی، بر «نصّ قاطع» انگشت گذاشت. به موجب این قول، تنها از این طریق است که میتوان به پالایش حدیث پرداخت.۱ پس از او، اختیار این موضع در دانش اصول فقه، نقد الحدیث و تا حدّی درایه الحدیث دنبال شد. تعابیر: صریح الکتاب، الدلیل القاطع من الکتاب، محکمات و نصوص۲ و...، همگی در این جهت، قابل ارزیابی اند.
در دانش اصول فقه بویژه در شیعه، دو مسئله زمینه رویکرد جدید به گونههای مضمونی قرآن و توجّه به بازسازی حدّی و مفهومی آنان را فراهم آورد: یکی حرکت حدیثمحوری احکام که از سده یازدهم آغاز شد و دیگری مسئله حجّیت خبر واحد و تخصیص عمومات قرآن. شایان ذکر است که مسئله تخصیص قرآن با خبر واحد، پیشتر و در سدههای هشتم به بعد به طور جدّی مطرح شده بود.
در موضوع حرکت اخباریگری، مسئله پایهای و مهمّی که بعدها محلّ نزاع گردید، اتّصاف ظواهر قرآن به محکمات و متشابهات بود. حدیثگرایان (اخباریان) بر خلاف اصولگرایان، ظاهر را از گونه متشابه میدانستند،۳ چنان که محکم را معادل نص.۴ از این زمان، عبارت دیگری با عنوان «اظهر» در کنار نص و ظاهر، پدیدار شد.۵ اینک، این مطلب فراروی اصولیان قرار داشت که: تفاوت نص، ظاهر و اظهر چیست؟ و معیار شناخت عینی آنها کدام است؟ شیخ انصاری، میان آنها تفاوت قائل بود؛ ولی این تفاوت را آشکارا بیان نکرد و تنها با عبارات کلّی از آن عبور نمود. وی این اشاره را در اختلاف قرائت کلمه «یطهرن» (با تشدید یا تخفیف طا) دارد. در فرض تواتر قرائتها باید ظاهر را بر نص یا اظهر حمل نمود و در فرض تکافؤ باید توقّف کرد و از طریق دیگر به
1.المستصفی: ص۱۱۳.
2.نقد المنقول: ص۴۷، وصول الأخیار إلی اُصول الأخبار : ص۱۸۱، الحدائق الناضرة: ج۱ ص۱۰۹.
3.فرائد الاُصول: ج۱ ص۱۵۱ _ ۱۵۲.
4.قوانین الاُصول: ص۳۹۳ _ ۳۹۴، فرائد الاُصول: ج۱ ص۱۵۱ _ ۱۵۲.
5.فرائد الاُصول: ج۱ ص۱۳۹، ۱۴۵ و ۱۵۱ _ ۱۵۲.