مدلول قطعی قرآن ابراز شده، میتوان اقوال مختلف در مسئله را به دو دیدگاه کلّی «دلالت مضمونی» و «دلالت مجموعی» کاهش داد. در دیدگاه مضمونی، مضمون حدیث با مضمون یک آیه مقایسه میشود. این دیدگاه پیشینهای دراز دارد و به عصر ائمّه علیهم السلام و صحابه میرسد. دو سه موردی که از ائمّه علیهم السلام در این باره نقل شده و نیز مواردی که از صحابه نقل شده، همگی بر اساس دلالت مضمونی انجام گرفتهاند. بیشتر اندیشهوران مسلمان در سدههای دوم به بعد _ که تا عصر حاضر ادامه دارد _ نیز همین گونه عمل کردهاند. آنان حدیث را به موجب مخالفت با ظاهر، عموم و به قولی نصّ قاطع یک آیه، کنار زدهاند. تعابیر: ظاهر، نص، محکم، عام، خاص، دلیل، فحوا، صریح و سیاق در کتب اندیشهوران مسلمان، همگی در این باره قابل ارزیابی اند.
تأمّلات در دلالت مضمونی
دیدگاه مضمونمحور، تکیهگاهی مطمئن و پایدار نمیتواند شناخته شود. این عدم پایداری و سستپایگی از آن جهت است که در باره این دیدگاه، وحدت نظر در ساز و کار مدلول پایه و مصداق آن، وجود ندارد. از یک سو چند گونه دلالت مطرح است، مانند: عام، خاص، ظاهر، فحوای خطاب، دلیل خطاب و نص. از دیگر سو پیداست که دلالت این گونهها بر مراد و معنا یکسان نیست و اندیشهوران نیز آنها را یکسان ندیدهاند. سوم، این که اختلاف در بیان مصادیق _ که به گونه تناقض ظاهر میشود _ فراوان است.
ابهام و اختلاف در مفهوم دلالت مضمونی
در عبارات ناظر به دلالت مضمونی، دو اشکال اساسی دیده میشود: یکی ابهام و دیگری اختلاف. دو تلقّی تفاوتانگاری ساز و کار نص و ظاهر و همسانانگاری آن دو، از سده دوم دیده میشود. ابو حنیفه، ظاهر و عام را به مثابه صریح، بلکه صریح دانسته است.۱ شافعی به قرینه جواز تخصیص عامّ قرآن با خبر واحد۲ و این که سنّت هیچ گاه مخالف قرآن نیست،۳ ظاهر را غیر از نص تلقّی کرده است، اگر چه وی عبارت نص را در