175
عرضۀ حدیث بر قرآن

به هر روی باید مشخّص شود که: در پالایش حدیث با قرآن، مدلول معیار کدام است؟ معیار، دلالت قطعی است، یا دلالت ظنّی نیز کفایت می‌کند؟ مکانیسم و ساز و کار شناخت معیار قطعی یا ظنّی چیست؟

گذشت که در متون روایی به مدلول معیار به طور مشخّص اشاره نشده است. در متون ناظر به اصل معیار، عنوان کلّی قرآن یا کتاب الله آمده است و در متون ناظر به موارد و مصادیق، روایتی بر آیه‌ای عرضه شده است، بدون آن که به میزان دلالت آیه به گونه قطعی یا ظنّی اشاره‌ای شده باشد. در متون پیرامونی حدیث، در باره معیار قرآن، عبارات ناظر به مدلول قطعی، علمی و ظنّی، هر سه دیده می‌شوند، اگر چه در باره مصادیق آنها اتّفاق نظر وجود ندارد. مدلول ظاهر، عام، فحوا و دلیل خطاب، مصداق مدلول قطعی، علمی و ظنّی، هر سه دانسته شده‌اند. ابو حنیفه عمومات و ظواهر قرآن را مصداق مدلول قطعی دانسته است. وی بر همین اساس بر لزوم عرضه اخبار آحاد بر عمومات و ظواهر کتاب تأکید کرده و کنار زدن خبر مخالف عام یا ظاهر کتاب را عمل به «أقوى الدلیلین» دانسته است؛ چرا که به زعم او، کتاب، قطعی الثبوت و ظواهر و عمومات آن، قطعی الدلاله اند؛ امّا آیات مجمل، وضعیتی متفاوت دارند. خبر مبیّن اخذ می‌شود؛ چرا که آیات مجمل، بدون بیان، دلالتی ندارند.۱

جصّاص، دو طریق برای اثبات احکامی که منصوص یا اجماعی نیستند، قائل شده است: یکی طریق قرآن و دیگری طریق اجتهاد و ظن. وی متذکّر شده که طریق قرآن باید دلیل قاطع باشد که موجب علم به حکم شود تا ترک کننده آن، ترک کننده حکم خدا شناخته شود. بنا بر این، چنین حکمی را نمی‌توان ترک کرد مگر آن که دلیل علم‌آوری بر خلاف آن باشد. عموم قرآن، موجب علم به جمیع افرادش می‌شود و لذا نمی‌توان آن را با خبر واحد که موجب علم نیست، ترک کرد. خبر واحد از طریق اجتهاد و حسن ظن به راوی، معتبر شده است. از این رو نمی‌تواند با ظاهر قرآن و سنن ثابت _ که طریق آنها علم است _ معارضه نماید. درست به همین علّت نمی‌توان قرآن را با خبر واحد، نسخ کرد.۲

1.شرح مسند أبی حنیفة: ص۳ _ ۴.

2.الفصول فی الاُصول: ج۱ ص۱۶۱ _ ۱۶۳.


عرضۀ حدیث بر قرآن
174

در سده دوم با گشایش باب اجتهاد در فقه، گونه دلالت قرآن مطرح شد. ابو حنیفه (م۱۵۰ق) سه وصف عام، ظاهر و مجمل را برای قرآن ذکر کرد. بر اساس گزارش ملّا علی قاری(م۱۰۱۳ق) یکی از اصول ابو حنیفه در باره حدیث، این بود که اخبار آحاد را بر عمومات و ظواهر کتاب عرضه می‌کرد.۱

در سده سوم، شافعی (م۲۰۴ ق) ظاهر را وصف عام قرار داد۲ و در سده چهارم، جصّاص در بحث تخصیص قرآن با خبر واحد، وصف نص را به کار برد. وی در این باره متذکّر شده که احکامی که در باره آنها نص یا اجماع نیست، از دو طریق اثبات می‌شوند که یکی آن است که دلیل قاطعی از قرآن بر آن دلالت نماید و عموم قرآن، مصداق این نوع احکام است.۳ گویا در این سده‌ها مفهوم نص در برابر عام و ظاهر جنبه اصطلاحی نیافته بود و بیشتر، بلکه عموماً بر متن قرآن اطلاق می‌شده است.۴ از این رو، نصّ قرآن با وصف قاطع،۵ صریح الکتاب۶ و دلیل محکم قاطع۷ آمده است. شیخ طوسی(م۴۶۰ق) و ابو بکر سرخسی(م۴۷۳ق) اوصاف صریح، فحوای خطاب و دلیل خطاب را بر ظاهر و عام افزودند۸ و در سده‌های بعد، محکم، دلالت سیاقی و دلالت مجموعی و روحی به کار رفت.۹

1.شرح مسند أبی حنیفة: ص۳ _ ۴.

2.الرسالة: ص۳۳، ص۸۸، ۹۱، ۱۰۴، ۵۲، ۱۴۸، ۶۶، ۱۶۴و۱۹۶.

3.الفصول فی الاُصول: ج۱ص ۱۶۱.

4.الکفایة: ص۳۲ _ ۳۳ و ۴۷۴، اللمع: ص۲۳۵، اُصول السرخسی: ج۲ ص۲۶۴، معارج الاُصول: ص۱۴۸ و۱۵۴، وصول الأخیار إلی اُصول الأخبار : ص۱۸۲.

5.المستصفی: ص۱۱۳.

6.نقد المنقول: ص۴۷.

7.وصول الأخیار : ص۱۸۲.

8.المقنعة: ص۶۷۰، تصحیح اعتقادات الإمامیّـة: ص۱۴۹، الانتصار : ص۲۸، ۹۲، ۱۱۱، ۵۰۲، ۵۵۲، ۵۵۷ و ۵۸۹، الناصریّـات: ص۱۳۱، رسائل المرتضی: ج۱ ص۱۲۱، کنز الفوائد: ص۱۸۶، عدّة الاُصول(ط.ق): ج۱ ص۳۷۰، الاستبصار : ج۱ ص۳ و ۱۹۰و ج۳ ص۱۵۸، تهذیب الأحكام: ج۷ ص۲۷۵، اُصول السرخسی: ج۱ ص۳۶۴ _ ۳۶۵.

9.تفسیر ابن کثیر : ج۱ ص۵۹ و ۸۱ و ج۵ ص۱۳۴، الحدائق الناضرة: ج۱ ص۲۹ _ ۳۱ و ۱۰۹ _ ۱۱۰، تفسیر المنار : ج۳ ص۱۴۱، المیزان: ج۱۲ ص۱۱۵، تسنیم: ج۱ ص۸۱.

  • نام منبع :
    عرضۀ حدیث بر قرآن
    سایر پدیدآورندگان :
    مهدی احمدی نورآبادی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1393
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 20084
صفحه از 312
پرینت  ارسال به