(أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ؛۱ خدا را اطاعت کنید و پیامبر را اطاعت کنید)، (ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا؛۲ آنچه را فرستاده[ی خدا] به شما داد، آن را بگیرید و از آنچه شما را باز داشت، باز ایستید)، (وَ أَنْزَلْنا إِلَیکَ الذِّکرَ لِتُبیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیهِمْ؛۳ و این قرآن را به سوی تو فرود آوردیم تا برای مردم، آنچه را به سوی ایشان نازل شده است، توضیح دهی) و پشتوانه حجّیت سنّت امامان علیهم السلام نیز گفتار پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در حدیث شریف ثقلین است. بنا بر این، حجّیت و ارزش رهاورد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و امامان علیهم السلام به برکت قرآن کریم است، مگر آن که نبوّت رسول اکرم صلی الله علیه و آله با معجزه دیگری جز قرآن ثابت شده باشد که در این فرض، حجّیت سنّت، متوقّف بر قرآن نخواهد بود. البتّه در عصر کنونی که معجزهای جز قرآن وجود ندارد، نمیتوان حجّیت سنّت رسول اکرم صلی الله علیه و آله را بدون قرآن ثابت کرد؛ امّا حجّیت قرآن کریم، ذاتی آن است و از مبدأ دیگری تأمین نشده است. در نتیجه حجّیت قرآن و حجّیت روایات، در یک سطح و همسنگ نیستند. حاصل، این که: قرآن، هم ارزش سندی روایات را تأمین میکند و هم ارزش دِلالی آنها را.۴
نابسندگی نقد اسنادی
نقد اسنادی حدیث و احراز شرایط صحّت با احراز عدالت و وثاقت راویان نمیتواند دلیل درستی متن حدیث در واقع باشد. به عبارت دیگر، نقد اسنادی، نشانگر بدون تردید صدور متن حدیث از معصوم نیست. جهت این عدم تلازم، آن است که راه ورود به درون انسانها و شناخت یقینی باطن آنها مسدود است. به قول طه حسین، شناخت دقایق و جوانب زندگی آدمی، بسیار سخت و دشوار، بلکه دشوارترین کار است؛ زیرا انسان افزون بر ظاهر، از باطن برخوردار است و در باطن او حقایق، رموز و اسراری وجود دارد، چنان که توانایی پنهانکاری و دور نگه داشتن ضعفهای نفسانی و رفتاری از