خاصّ آن۱ چنان که با نص آن۲ پذیرفتنی نیست؛ زیرا قرآن، قطعی الثبوت است.۳
جصّاص به موجب آیه: (اتَّبِعُوا ما أُنْزِلَ إِلَیکُمْ مِنْ رَبِّکمْ) ۴ پیروی قرآن را در همه حال، لازم میداند و متذکّر میشود که خبر واحد نمیتواند در مقابل آن بایستد و به حکم آن اعتراض کند؛ چرا که امر به اتّباع قرآن با نصّ تنزیل، ثابت است و قبول خبر واحد به نصّ تنزیل، ثابت نیست. نیز لزوم اتّباع قرآن از طریق علمآور، ثابت است و طریق خبر واحد، علمآور نیست. از این رو خبر متواتر، چون علمآور و یقینی است، میتواند قرآن را تخصیص زند، چنان که میتواند نسخ کند.۵
شیخ مفید، ملاک اعتبار خبر را علم به درستی آن و نفی شک و تردید در صحّت آن میداند. بر این پایه او اخبار علمآور و رافع شک و تردید را دو دسته ذکر کرده است: خبر متواتر و خبر واحد مقترن به قرینه قطعی.۶
سیّد مرتضی تصریح میکند که تخصیص قرآن تنها با دلیل علمآور جایز است، چه این دلیل، از عقل باشد یا مستند به قرآن، سنّت قطعی و یا اجماع قطعی؛ زیرا قرآن دلیل قطعی است و وقتی دلیل قطعی دیگری بر ضدّ آن دیده شود، آن دلیل دیگر به جهت دوری از تناقض ادلّه و عدم جواز آن، باید به عنوان دلیل خاص در نظر گرفته شود.۷
ابو بکر سرخسی به سان ابو حنیفه افزون بر قطعیت صدور، به قطعی الدلاله بودن قرآن اشاره کرده است. وی متذکّر شده که قرآن با خبر واحد، تخصیص زده نمیشود؛ چرا که مدلول عام مانند خاص قطعی است، چنان که مدلول ظاهر و نص چنین است. متن قرآن متیقّن است و متن حدیث به دلیل وجود نقل به معنا، خالی از شبهه و تردید نیست. متن قرآن با نقل متواتر است و متن حدیث با نقل خبر واحد.۸