15
عرضۀ حدیث بر قرآن

بسنده است، یا افزون بر قرآن باید مخالف سنّت و عقل و اجماع و... نیز باشد؟ در متون روایی و متون پیرامون حدیث، این دو مطلب، واضح و بدون ابهام و حتّی به صورت اختلاف نیز مطرح نشده است.

جهت پنجم، جایگاه معیار قرآن نسبت به معیارهای اسنادی است. در متون روایی و متون پیرامون آن، عبارات مختلفی دیده می‌شوند که به موجب ظاهر آنها احتمالات مختلفی می‌توانند مطرح شوند که برخی از آنها نیز در قالب دیدگاه مطرح شده‌اند.

جهت ششم، این است که گویا از نقد قرآن‌محور در قیاس با نقد اسنادی، چندان استقبال نشده است. این اختلاف و تفاوت، در چه زمینه‌ها و عواملی ریشه دارد؟ علّت یا علل آن چه می‌تواند باشد؟ البتّه در این باره، بحث مستقل و کاملی صورت نگرفته است و تنها در لا به لای مباحث و به مناسبت‌ها می‌توان به مطالبی دست پیدا کرد.

جهت هفتم، این است که نسبت قرآن با حدیث از نظر همسانی یا ناهمسانی، در چند حوزه نیاز به تبیین دارد، که عبارت‌ اند از :

الف. همسانی یا ناهمسانی در ساحت وحی یا منشأ پیدایش،
ب. همسانی یا ناهمسانی در ساحت استدلال،
ج. همسانی یا ناهمسانی در ساحت زبان و شیوه فهم،
د. همسانی یا ناهمسانی در ساحت تحریف و تغییر و جعل.

امّا در این پژوهش، هدف کلان و کلّی، آن است که چارچوب نظری این قاعده تبیین شود. این هدف با نگاه فراگیر به موضوع در گستره دو حوزه شیعه و اهل سنّت با رویکرد تاریخی در گستره اعصار و امصار مختلف و در زمینه‌های مختلف و گستره دانش‌های اسلامی دنبال می‌شود.

این موضوع با رویکرد یاد شده، فاقد پیشینه پژوهش مستقل و جامع در دو حوزه شیعه و اهل سنّت است و آنچه در این باره انجام گرفته است، مقاله‌هایی کلّی و عام اند که در آنها گذرا و به موضوع اشاره شده است و یا دارای نگاه بخشی اند، مانند: ضرورت عرضه و تطبیق روایات بر قرآن کریم، عرض الحدیث علی کتاب الله، پیشینه نقد متن‌محور. با این وجود، توجّه به نقد قرآن‌محور حدیث، بسیار کهن و دیرین است، هر


عرضۀ حدیث بر قرآن
14

آیا قرآن معیار، قرآن مقیّد است یا قرآن مطلق؟ در فرض مقیّد بودن، آیا همه این قیدها اعتبار دارند یا برخی از آنها؟ و در فرض اطلاق، آیا اطلاق آن به یک فرد انصراف دارد، یا همه افراد و قیود را شامل می‌شود؟ به عبارت دیگر، مدلول قرآن معیار، باید قطعی باشد یا صورت‌های ظنّی و حتّی احتمال را نیز شامل می‌شود؟

جهت دوم، آن است که در متون حدیثی، مخالفت حدیث با قرآن و موافقتش با آن، هر دو، ذکر شده‌اند. پیداست که موافقت حدیث با قرآن، شرط ایجابی و مخالفت با قرآن، شرط سلبی است. به عبارت دیگر، اگر موافقت با قرآن شرط باشد، تنها احادیثی باید پذیرفته شوند که این شرط را داشته باشند و اگر مخالفت با قرآن مانع پذیرش باشد، گستره احادیثی که می‌توانند مقبول واقع شوند، گسترده‌تر خواهد شد؛ زیرا هم احادیث موافق در این دایره قرار می‌گیرند و هم احادیثی که مضمون آنها در قرآن ذکر نشده است و مخالف قرآن نیز نیستند. افزون بر متون روایی، کلام اندیشوران مسلمان نیز مختلف و گاه ناسازگار است.

جهت سوم، این است که با عرضه حدیث بر قرآن، چه چیزی اثبات می‌شود. به عبارت دیگر، عالِم نقد حدیث با این نقد محتوایی، به دنبال چه هدفی است؟ آیا هدف، آن است که صدور و یا عدم صدور حدیث از معصوم اثبات شود؟ آیا هدف، اثبات حجّیت و عدم حجّیت است، اگر چه از معصوم صادر شده یا نشده باشد؟ در متون روایی و در متون پیرامون حدیث، هر دو گزینه، به طور ظاهر و در مواردی به طور صریح دیده می‌شوند. پیداست که این گزینه‌ها به برآیند‌ها و نتایج مختلفی ناظرند.

جهت چهارم، تعیین جایگاه معیار قرآن در میان معیارهای محتوایی است. این جایگاه از دو زاویه مورد توجّه است:

نخست از این زاویه که: آیا قرآن در عرض دیگر معیارهای محتوایی است یا در طول و مقدّم بر آنها؟ (اثر این مسئله در فرض تعارض آشکار می‌شود).

دوم از این زاویه که: آیا قرآن به عنوان یکی از معیارهای محتوایی، به تنهایی و با قید استقلال می‌تواند لحاظ گردد، یا باید با لحاظ جمعی و همراه با دیگر معیارها باشد؟ به عبارت دیگر، اگر حدیثی مخالف قرآن بود، این مخالفت برای کنار زدن آن حدیث،

  • نام منبع :
    عرضۀ حدیث بر قرآن
    سایر پدیدآورندگان :
    مهدی احمدی نورآبادی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1393
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 19061
صفحه از 312
پرینت  ارسال به