خالف کتاب الله و سنّة محمّد صلی الله علیه و آله، فأیّ حدیث ذکر مخالف لکتاب الله، لا تمسکوا علىّ بشیء یخالف القرآن،۱ فلم تجدوه فی کتاب الله... .۲
۶. تعابیر در برآیند و غایت ارزیابی حدیث با قرآن، گوناگون اند. عبارات زیر در متون روایات دیده میشوند: خذوا به _ لا تأخذوا به، خذوا به _ دعوه، خذوه _ فاطرحوه، خذوه _ فردّوه، لاتمسکوا _ فاتّبعوا، هو من حدیثی _ لیس من حدیثی، أنا قلته _ لم أقله، هو عنّى _ لیس عنّى، هو منّی و أنا قلته و إن قالوا لم یقله _ لیس منّی و لم أقله و إن قالوا قاله، هو زخرف، هو باطل، هو حقّ، لایصدق علینا، لا تقبلوا علینا، فاضربوه به عرض الحائط، فامضه، فاعلموا أنّی قد کذبت علیه که عبارت «قلته» و مشابه آن در جانب اثبات و «لم أقله» و مشابه آن در جانب نفی، و پس از آن، عبارت «خذوه» و مشابه آن، همانند «لا تأخذه» و مشابه آن، بیش از سایر موارد به کار رفته است.
۷. نکته پایانی، این است که در برخی از این متون، به بیان علّت و دلیل ارزیابی حدیث، اشاره شده است. بر این اساس، جعلپذیری حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله _ که از آن با «اخبار کذب» یاد شده _ به عنوان علّت، و قطعیت قرآن و غیر قطعی بودن احادیث در صدور یا تأخّر رتبه حدیث، به عنوان دلیل، یاد شده یا قابل برداشت است.
إنّ الحدیث سیفشو عنّى، من کذب علیّ متعمّداً، یرویه من یثق به و فیهم من لا یثق به، سیکذب علىّ کما کذب على من کان قبلى من الأنبیاء، إنّ على کلّ حقّ حقیقة و على کلّ صواب نوراً، فإنّ المغیرة بن سعید _ لعنهالله _ دسّ فی کتب أصحاب أبی أحادیث لم یحدّث بها أبی، فأنکر أبو الحسن الرضا علیه السلام أحادیث کثیرة أن یکون من أحادیث أبی عبد الله و قال: إنّ أبا الخطّاب کذب على أبی عبد الله علیه السلام... و کذلک أصحاب أبی الخطّاب یدسّون هذه الأحادیث إلى یومنا هذا فی کتب أصحاب أبی عبد الله علیه السلام، فإذا شهد القرآن بتصدیق خبر و تحقیقه و أنکر الخبر طائفة من الاُمّة لزمهم الإقرار به ضرورة حین اجتمعت فی الأصل على تصدیق الکتاب، قال سیأتیکم عنّی أحادیث مختلفة، و إنّی لا أدری لعلّکم أن تقولوا عنّی بعدی ما لم أقل، إنّه سیأتی ناس یحدّثون عنّی حدیثا.
در برخی مصادر حدیثی، احادیث عرضه یک جا ذکر شدهاند. در حوزه اهل سنّت، کتاب المدخل تألیف ابو بکر احمد بن حسین بن علی معروف به بیهقی(۳۸۴ _ ۴۵۸ق)،