است که حتّی در زمان پیامبر خدا نیز به وقوع پیوست و هشدار بیدار کننده آن حضرت را موجب گردید؛ هشداری که در بیان نورانی علوی مجسّم شده است.۱
در سالهای پس از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله، سخنانی به آن حضرت نسبت داده میشد که با هندسه اندیشه اسلامی و شیعی و یا مسلّمات تاریخی و باورهای اعتقادی کاملاً ناسازگار مینمود؛ امّا پیامبر خدا صلی الله علیه و آله این وقایع را پیشبینی کرده بود و عرضه به «قرآن» و «اهل بیت» را به عنوان دو معیار اصلی راستیآزمایی سخنان خویش در میان جامعه معرّفی نموده بود. هر چند سازگاری، همخوانی و عدم مغایرت سخنانِ نسبت داده شده به پیامبر صلی الله علیه و آله با قرآن میتوانست تأیید درستی برای یک روایت نبوی باشد، ولی پیمودن این شیوه، دارای اصولی بود که همگان توان به کار بستن آن را نداشتند و تنها «راسخان در علم» را یارای آن برای تشخیص سره از ناسره بود.
از سوی دیگر، معیار دومی که میتوانست سریعتر و عمومیتر، احادیث صحیح را مشخّص کند، «عرضه احادیثِ مشکوک و یا دشوار به اهلبیت علیهم السلام» بود، که خود موضوع پژوهش مستقلی است و در این اثر به آن پرداخته نشده است.
عرضه حدیث بر قرآن را میتوان از مهمترین مباحث فقه الحدیث دانست که با وجود روایات متعدّد در باره آن، کمتر به صورت مستقل در قالب یک پژوهش، عرضه شده است و پیشتر، فقط برخی از علمای بزرگ جهان اسلام همچون شیخ مرتضی انصاری در کتاب رسائل و در دهههای اخیر، بعضی از حدیثپژوهان، در مقالاتی مستقل در مجلّات و یا در بخشی از یک کتاب، به این موضوع مهم پرداختهاند.
کتابی که اکنون در اختیار خوانندگان محترم قرار دارد، آغازی برای ورود به این بحث است تا با تلاش محقّقان و اندیشهوران، سیر تکاملی خویش را طی کند. تدوین این پژوهش با جناب آقای دکتر مهدی احمدی بوده که امید آن داریم که خداوند به ایشان توفیق روزافزون جهت ارائه کارهای علمی بیشتر عنایت کند.
گروه تاریخ حدیث
پژوهشکده علوم و معارف حدیث