115
عرضۀ حدیث بر قرآن

به هر روی در آیه حفظ، فاعل حفظ، خدا ذکر شده است: (إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ) و در آیه نفی باطل، این صیانت به خود قرآن نسبت داده شده است: (لا یَأْتِیهِ الْباطِلُ مِنْ بَینِ یَدیهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ). این تفاوت عبارت می‌تواند ناظر به دو حیثیت باشد: از جهت انتساب به خدا، خدا حافظ آن است و از حیث آن که قرآن، تجلّی حق است و حق هرگز باطل نمی‌پذیرد، وارد نشدن باطل، به قرآن، نسبت داده شده است.

استدلال به قرآن بر تحریف‌ناپذیری قرآن با دو اشکال جدّی مواجه است: یکی اشکال دور و دیگری اشکال دلالت ظنّی آیات. اشکال دور از دیرباز مطرح شده است.۱ برخی این اشکال را پذیرفته‌اند و برخی با پذیرش آن تلاش کرده‌اند برای آن، پاسخ مناسبی پیدا کنند. فخر رازی، آلوسی و جوادی آملی، از گروه نخست و سیّد ابو القاسم خویی از گروه دوم، شایان ذکرند. به موجب دیدگاه نخست، استدلال به قرآن برای تحریف‌ناپذیری قرآن از تحریف، مقدور نیست؛ زیرا با احتمال تحریف در آیات حفظ و نفی باطل و نیز احتمال کاهش در برخی آیات دیگر، نه تنها اعتبار این آیات متزلزل می‌شود، بلکه اصل استناد آنها به خدا مخدوش می‌گردد. راه حل‌های پیشنهادی برای برون‌رفت از بن‌بست دور نیز خالی از اشکال و کاستی نیستند. استناد به روایات اهل بیت علیهم السلام _ چنان که دیدگاه سیّد ابو القاسم خویی است _ ، استناد به معجزات غیر قرآنی برای اعتباربخشی سخن پیامبر صلی الله علیه و آله و استفاده از اطراف علم اجمالی، سه راه حلّی است که در این باره مطرح شده است.۲

گویا برخی از مفسّران معاصر برای رفع اشکال دلالت ظنّی آیات و نیز اشکال دور، به گونه‌ای دیگر از استدلال قرآنی روی آورده‌اند که بر قطع استوار است. خلاصه این برهان، چنین است: قرآنی که خداوند بر پیامبرش فرو فرستاده و در آیات فراوانی آن را به اوصاف ویژه‌ای وصف کرده است، اگر با فزونی یا کاستی یا تغییر در لفظ یا ترتیب، هر یک از این اوصاف آن تغییر می‌کرد، قطعاً آثار آن صفت از دست می‌رفت، در حالی که با نگریستن در قرآن کنونی می‌یابیم که این کتاب، آن اوصاف را در عالی‌ترین و زیباترین حدّ متصوّر

1.التفسیر الکبیر : ج۱۰ ص۱۷۰، روح المعانی: ج۱ ص۴۳، البیان: ص۲۲۸، نزاهت قرآن از تحریف: ص۹۵ _ ۹۶.

2.ر . ک: نزاهت قرآن از تحریف: ص۸۷ _ ۹۶.


عرضۀ حدیث بر قرآن
114

اجتهادی، «باطل» به معنای تحریف به فزونی و کاستی نیامده است. در برخی از این تفاسیر، پنج قول در معنای باطل در این آیه، ذکر شده است و تحریف، هیچ یک از آنها نیست.۱ در این تفاسیر، «باطل» به معنای: عدم وجود تناقض در مفاهیم، عدم مشابهت قرآن با گفتار پیش از خود و پس از خود، نقض نشدن با علوم جدید یا حقایق کتاب‌های پیشین، عدم تعارض با اکتشافات علمی در آینده و حق بودن همه آموزه‌های آن در جنبه عقیده، شریعت و اخبار و جز آن، آمده است.

با این وجود، شیخ طوسی و زمخشری در ذیل آیه حفظ در سوره حجر و جای دیگر در موضوع تحریف‌ناپذیری قرآن، به آیه نفی باطل اشاره کرده‌اند.۲ برای مثال، عبارت شیخ طوسی، چنین است: «قتاده می‌گوید: یعنی قرآن را از زیادت و نقصان حفظ می‌کنیم و نظیر آن است سخن خداوند: (لا یَأْتِیهِ الْباطِلُ مِنْ بَینِ یَدَیهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ) ۳». به موجب این عبارت، گویا آنان اشاره یاد شده را کافی دانسته و از تکرار آن در آیه نفی باطل، خودداری کرده‌اند.

در برابر این تفسیر، تفسیر موسّع باطل قرار دارد که شامل تحریف می‌شود. در میان پیشینیان صاحب این تفسیر، طبرسی، فخر رازی و فیض کاشانی شایان ذکرند. آنان در ذیل آیه حفظ در سوره حجر و در ذیل آیه نفی باطل در سوره فصّلت به دلالت مشترک دو آیه اشاره کرده‌اند.۴

در توضیح و توجیه انطباق باطل بر قرآن، برخی به ترکیب عبارت «لا یأتیه الباطل» استناد کرده‌اند. به موجب این ترکیب، نهی در آیه به طبیعت باطل تعلّق گرفته است و نهی وقتی به طبیعت تعلّق می‌گیرد، مفید عموم است، یعنی هر آنچه قرآن را باطل نماید و بی گمان، تحریف، از افراد باطل است.۵

1.معانی القرآن: ج۳ص۱۹، إعراب القرآن، نحّاس: ج۴ ص۴۵، التبیان: ج۹ ص۱۳۱ _ ۱۳۲، الكشّاف عن حقائق التنزیل: ج۳ ص۴۵۵، فصل الخطاب: ص۳۴۱ _ ۳۴۲، روح المعانی: ج۱۲ص۳۷۹، الأمثل: ج۱۵ص۴۲۰، تفسیر الکاشف: ج۶ ص۴۹۸.

2.التبیان: ج۶ ص۳۲۰، الكشّاف عن حقائق التنزیل: ج۱ ص۶۱۸.

3.التبیان: ج۶ ص۳۲۰.

4.مجمع البیان: ج۶ ص۱۰۵ و ج۹ ص۲۷، التفسیر الکبیر : ج۱۴ ص۱۳۲ و ج۱۰ ص۱۶۹، الصافی: ج۱ ص۵۱.

5.البیان: ص۲۱۰، الفرقان: ج۲۶ص۹۰، المیزان: ج۱۷ص۳۹۸، نزاهت قرآن از تحریف: ص۶۷ _ ۶۸.

  • نام منبع :
    عرضۀ حدیث بر قرآن
    سایر پدیدآورندگان :
    مهدی احمدی نورآبادی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1393
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 18928
صفحه از 312
پرینت  ارسال به