101
عرضۀ حدیث بر قرآن

قرآن علاوه بر این که به معارف ویژه آن عهد مثل برده‌دارى پرداخته است، بخش اعظم معارف آن به موضوعاتى اختصاص دارد که براى همه گروه‌هاى مردم، در تمام عصرها وسیله راه‌نمایى و هدایت است. به همین مناسبت، امام صادق علیه السلام می‌فرماید: «خداى متعال، قرآن را براى زمانی خاص و مردمی معیّن قرار نداد. از این رو، تا روز رستاخیز، در هر زمانى نو، و نزد هر مردمى، تازه است».۱

علّامه طباطبایى در این باره متذکّر شده که قرآن براى هدایت جهانیان نازل شده تا آنان را به ضروریات اعتقادى، اخلاقى و عملى راه‌نمایى کند و معارف نظرى‌ای که بیان کرده، حقایقى هستند که به حالت خاص و زمانی مشخّص اختصاص ندارند و هر فضیلت یا رذیلتى که یاد کرده و هر حکم عملى‌ای که تشریع نموده، به فرد خاص و عصر معیّنى مقیّد نیست؛ چون تشریع، عام است و آنچه در شأن نزول وارد شده، موجب تحدید حکم به مورد واقعه نیست تا حکم با از میان رفتن آن واقعه از میان برود و با مرگ آن فرد، بمیرد؛ چرا که بیان، عام و تعلیل، مطلق است. مدحى که در باره افرادى از مؤمنان یا مذمّتى که در مورد دیگران نازل شده، به علّت صفاتى است که در آنان بوده و هست.۲

زبان گفتاری احادیث

شیوه گفتاری احادیث پیامبر صلی الله علیه و آله و ائمّه علیهم السلام بر خلاف قرآن، چندان مورد بحث قرار نگرفته است. این می‌تواند بدان جهت باشد که در نگاه اندیشه‌وران مسلمان، معصومان با همان شیوه گفتاری متعارف مردم، سخن گفته‌اند. وحید بهبهانی به مناسبت اشاره به شیوه گفتاری قرآن، این مطلب را چنین متذکّر شده است که: جزم داریم به این که رسول صلی الله علیه و آله و ائمّه علیهم السلام وقتی با مردم سخن می‌گفتند و با آنها تکلّم می‌نمودند، این کار را بر اساس مصطلحات آنها انجام می‌دادند. به دیگر عبارت، به همان شیوه گفتاری متعارف در میان قوم با آنها ارتباط تفهیمی ‌برقرار می‌کردند؛ چرا که در غیر این صورت، اغرا به جهل و تکلیف ما لا یُطاق لازم می‌آید که هر دو صورت قطعاً قبیح اند.

1.بحار الأنوار : ج۱۷ ص۲۱۳.

2.المیزان: ج۱۳ ص۷۳.


عرضۀ حدیث بر قرآن
100

کرده است، یا آنان مى‌پنداشتند که جن یا شیطان، جسمى بزرگ و سَرى ترسناک دارد و قرآن مطابق پندار آنان، میوه زقوّم را به «رؤوس شیاطین» مثال زده است.۱

این الفاظ می‌تواند در قرآن در معناى حقیقى آنها به کار نرفته باشد. براى مثال، آن جا که خدا میوه زقّوم را به «رؤوس شیاطین» تشبیه فرموده، از آن، معناى زشت و ترسناکى اراده کرده،۲ یا آن جا که رباخوار را به شیطان‌زده ممثّل ساخته، از آن، وجود نوعى نابخردى را در او قصد کرده؛ یعنى در او حالتى است که بر زبانش گفتار نابخردانه جارى مى‌شود و مثلاً مى‌گوید: بیع، مثل رباست.۳

پذیرش زبان متعارف، ملازم با تصوّر کهنگی محتوایی قرآن نمی‌تواند باشد. این که قرآن به زبان عرب عهد رسول خدا صلی الله علیه و آله سخن گفته است، نباید بدین معنا گرفته شود که محتواى قرآن نیز به همان عهد اختصاص دارد. قرآن مى‌تواند در حالى که به زبان عرب آن عهد است، تعالیمى براى همه افراد بشر در تمام زمان‌ها داشته باشد؛ زیرا پیش‌فرض در زبان قرآن، این است که آن را گوینده‌ای بسیار دانا گفته است. پیداست که چنین گوینده‌ای در صورتى که بخواهد سخنى بگوید که برای آیندگان نیز سودمند باشد، به طور قطع، علاوه بر توجّه به شرایط مخاطبان حاضر، به شرایط مخاطبان بعدى خود نیز توجّه می‌کند و سخنى متناسب همه مخاطبان در تمام اعصار ایراد مى‌کند. خدا می‌تواند به همین شیوه عقلایى در القاى معارف قرآنى عمل کرده باشد و عمل کرده است؛ زیرا قرآن در کنار این که رسالت خود و رسول خدا را انذار مردم مکّه و اطراف آن معرّفی کرده۴ _ که ناظر به رعایت فضای مخاطبان است _ ، رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله را جهانی و همیشگی معرّفی نموده است.۵

1.پرتوى از قرآن: ج۲ ص۲۵۴، قبض و بسط تئوریک شریعت: ص۱۳۴، الکشّاف: ج۱ ص۱۶۵.

2.الکشّاف: ج۳ ص۳۰۲، المیزان: ج۱۷ ص۱۴۰، التفسیر الكبیر : ج۲۶ ص۱۴۲.

3.المیزان: ج۲ ص۴۱۰.

4.(وَ كَذلِکَ أَوْحَینا إِلَیکَ قُرْآناً عَرَبِیّاً لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرى‏ وَ مَنْ حَوْلَها؛ ما قرآن عربى را به تو وحى كردیم كه مكّه و كسانى را كه پیرامون آن هستند، بیم دهى) (شورا: آیۀ ۷).

5.(وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلَّا كَافَّةً لِلنَّاسِ بَشِیراً وَ نَذِیرا؛ ما تو را براى تمام مردم فرستادیم تا مژده و بیم دهى) (سبأ: آیۀ ۲۸).

  • نام منبع :
    عرضۀ حدیث بر قرآن
    سایر پدیدآورندگان :
    مهدی احمدی نورآبادی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1393
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 19996
صفحه از 312
پرینت  ارسال به