خداوند متعال ، در داستان موسى و خضر عليهما السلام دانشمندان را ادب آموخته است ، بويژه آن جا كه موسى عليه السلام دانش را به خداى متعال احاله نداد ، آن جا كه از وى پرسيده شده : آيا كسى از تو داناتر پيدا مىشود؟۱ و آنچه از آيات اشاره كننده به تواضع موسى عليه السلام ۲ و عظمت خضر عليه السلام فهميده مىشود .۳
شهيد ثانى ، در جايى ديگر مىگويد :
چهل و هشت مسئله از مالك بن انس سؤال شد . وى در ۳۲ مورد گفت «نمىدانم» .۴
در روايت ديگرى آمده كه وى در پنجاه مسئله ، مورد پرسش قرار گرفت و حتّى به يكى از آنها پاسخ ندا۵ و همواره مىگفت : هر كس از مسئلهاى پرسيده مىشود ، شايسته است كه پيش از پاسخ دادن ، خود را به بهشت و جهنّم عرضه كند و ببيند كه آيا راه رهايى دارد و آن گاه به پاسخ گفتن بپردازد .۶
روزى وى از مسئلهاى مورد سؤال قرار گرفت و گفت : «نمىدانم» .
به او گفتند : اين مسئله آسانى است .
وى به خشم درآمد و گفت : هيچ چيز در دانش ، آسان نيست . آيا سخن خداى متعال
1.صحيح البخارى : ج ۱ ص ۴۰ ح ۷۴ ، مسند ابنحنبل : ج ۸ ص ۱۲ ح ۲۱۱۶۷ ، صحيح مسلم : ج ۴ ص ۱۸۴۷ - ۱۸۵۳ ؛ تفسير العيّاشى: ج ۲ ص ۳۳۴، خلاصه داستان اين است كه مردى نزد موسى عليه السلام آمد و پرسيد: آيا كسى داناتر از خود مىشناسى ؟ موسى عليه السلام گفت: «نه». پس خداوند به موسى عليه السلام وحى كرد: «بنده ما خضر از تو داناتر است». از اين رو ، موسى عليه السلام در طلب او روانه شد.
2.كهف : آيه ۶۵ - ۸۲ .
3.منية المريد : ۲۱۵ - ۲۱۸ .
4.همچنين ، ر . ك : أدب المفتى والمستفتى : ج ۱ ص ۱۳ ، صفة الفتوى : ص ۸ ، إحياء علوم الدين : ج ۱ ص ۲۴
5.صفة الفتوى : ص ۸ ، أدب المفتى والمستفتى : ج ۱ ص ۱۳ .
6.أعلام الموقّعين : ج ۴ ص ۲۷۷ ، صفة الفتوى : ص ۸ ، أدب المفتى والمستفتى : ج ۱ ص ۱۳ .