۱۲۱۸. امام على عليه السلام : بهترين دانش ، آن است كه هدايتت را سامان دهد و بدترين دانش ، آن است كه معادت را تباه كند .
۱۲۱۹. امام زين العابدين عليه السلام - بعد از آن كه بر ضدّ شيطان ، چيزهايى را از خداى عزّ و جلّ درخواست كرده بود - : خدايا! و اين (دعا) را شامل هر كسى بفرما كه به پروردگارى تو گواهى مىدهد و در يگانه شناختن تو اخلاص مىورزد ، و با حقيقت بندگى تو با او (شيطان) دشمنى مىكند و براى دريافت علوم ربّانى از تو عليه او يارى جسته است .
۱۲۲۰. امام باقر عليه السلام : بدان كه دانشى چون جستجوى سلامت نباشد و سلامتى مانند سلامت دل نباشد .
۱۲۲۱. تنبيه الخواطر : از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه به يكى از شاگردانش فرمود : «چه چيز از من فرا گرفتى؟».
گفت : اى سرور من! هشت مسئله ياد گرفتم .
فرمود : «باز گو تا بدانم» .
گفت : نخست ، ديدم هر دوستى ، هنگام مرگ ، از دوستدارش جدا مىشود . پس همّتم را مصروف چيزى كردم كه از من جدا نمىگردد و بلكه در تنهايىام با من انس مىگيرد كه همان ، كار نيك است .
فرمود : «به خدا سوگند ، نيكو گفتى!» .
[گفت :] دوم ، ديدم گروهى به حَسَب و نَسَب ، و گروهى به مال و فرزند مىنازند ، حال آن كه در اينها فخر و بزرگى نيست؛ بلكه افتخار بزرگ را در گفته خداى متعال ديدم : «كريمترينِ شما ، باتقواترينِ شماست» ، پس كوشيدم كه نزد او كريم باشم .
فرمود : «به خدا سوگند ، نيكو گفتى!» .
[گفت :] سوم ، به بازى و شادى مردم نگريستم و گفته خداى متعال را شنيدم : «و امّا آن كس كه از ايستادن در پيشگاه پروردگارش بهراسد و نفس خود را از هوا باز دارد ، بىگمان ، جايگاهش بهشت است» . پس در دور كردن هواى نفسم كوشيدم ، تا آن كه بر اطاعت خداوند ، قرار يافت .
فرمود : «به خدا سوگند ، نيكو گفتى!» .
[گفت :] چهارم ، ديدم هركس چيزى را بيابد كه نزدش عزيز است ، در نگهدارىاش مىكوشد و سخن خداى سبحان را شنيدم كه مىفرمايد : «كيست كه به خدا ، وام نيكو دهد تا وى ، آن را دو چندان كند و برايش پاداشى ارجمند باشد؟» ، پس دوستدار اين دو چندان گشتن شدم و از او نگهدارندهتر بر چيزهاى نزد او نيافتم . پس هرچه مىيافتم كه نزدم عزيز مىنمود ، به سوى وى فرستادم ، تا ذخيرهاى در روز نيازم بدان باشد .
فرمود : «به خدا سوگند ، نيكو گفتى!» .
[گفت :] پنجم ، ديدم مردم در رزق و روزى به يكديگر حسد مىورزند و گفته خداى متعال را شنيدم كه مىفرمايد : «ما معيشت دنيايشان را ميان آنان تقسيم كرديم و برخى را بر برخى ديگر به مرتبههايى برتر داشتيم ، تا بعضى از آنان ، بعضى ديگر را به خدمت گيرند ؛ و رحمت پروردگارت از آنچه آنان گِرد مىآورند ، بهتر است» ، پس به كسى حسادت نكردم و بر آنچه از دستم رفت ، غصّه نخوردم .
فرمود : «به خدا سوگند ، نيكو گفتى!» .
[گفت :] ششم ، ديدم برخى به برخى ديگر در سراى دنيا دشمنى مىورزند و كينههايى در سينه نهان دارند و گفته خداى متعال را شنيدم كه مىفرمايد : «شيطان ، دشمن شماست . پس او را دشمن بداريد»، پس به دشمنى با شيطان از دشمنى غير او سرگرم شدم .
فرمود : «به خدا سوگند ، نيكو گفتى!» .
[گفت :] هفتم ، ديدم مردم در پىِ روزى در تلاش و زحمتاند و گفته خداى متعال را شنيدم كه مىفرمايد : «و جن و انس را نيافريدم ، جز براى اين كه مرا عبادت كنند . از آنها روزى نمىخواهم و نمىخواهم كه به من غذا دهند . بىگمان ، خداوند ، روزىدهندهاى نيرومند و استوار است»، پس دانستم كه وعده و گفتهاش راست است . پس به وعدهاش آرامش يافتم و به گفتهاش خشنود گشتم و به جاى آن كه به آنچه براى من نزد اوست ، بپردازم ، به آنچه براى او بر من است ، مشغول شدم .
فرمود : «به خدا سوگند ، نيكو گفتى!» .
گفت : هشتم ، ديدم گروهى بر تندرستى پيكرهايشان و گروهى بر فراوانى اموالشان و گروهى بر آفريدگانى همچون خود ، تكيه مىكنند و سخن خداى متعال را شنيدم كه مىفرمايد : «هركس تقوا بورزد ، [خدا ]برايش راه برون رفتنى قرار مىدهد و وى را از جايى كه گمان نمىبرد ، روزى مىدهد و هركس بر خداوند توكّل كند ، همو وى را بس باشد» ، پس بر خدا تكيه كردم و تكيهام بر غير او از ميان رفت .
فرمود : «به خدا سوگند كه [ تعليمات] تورات و انجيل و زبور و قرآن و ديگر كتابها به همين هشت مسئله باز مىگردند!» .