و غير اسلامى ، پوسته دانش محسوب مىشوند و حقيقت دانش و معرفت ، چيز ديگرى است .
آن جا كه گفته مىشود :
«شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لَآ إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَالْمَلَل-ِكَةُ وَأُوْلُواْ الْعِلْمِ.۱
خدا وفرشتگان ودانشمندان، گواهى مىدهند كه جز او هيچ معبودى نيست».
و يا
«وَ يَرَى الَّذِينَ أُوتُواْ الْعِلْمَ الَّذِى أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ هُوَ الْحَقَّ.۲
آنان كه دانش يافتهاند ، مىدانند كه آنچه از جانب پروردگارت بر تو نازل شده ، حقّ است».
و يا
«إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَؤُاْ .۳
از ميان بندگان خدا ، تنها دانايان از او بيم دارند» .
سخن از حقيقت و جوهر دانش است .
وآن جا كه گفته مىشود :
«وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَى عِلْمٍ.۴
خدا او را دانسته گمراه گردانيد».
و يا
«وَ مَا تَفَرَّقُواْ إِلَّا مِنم بَعْدِ مَا جَآءَهُمُ الْعِلْمُ .۵