گذشته از سالخوردگى و كهن سالى ، يكى ديگر از امورى كه موجب كم رويى در دانش آموزى مى گردد ، مشهور بودن به دانشمندى است . براى كسى كه به عنوان دانشمند شناخته شده باشد ، بسيار سخت است كه در مسير آموختن ، قدم بردارد ؛ زيرا اين كار را براى اعتبار علمى خود ، مضرّ مى داند و لذا از آن شرم مى كند ، حال آن كه افزايش دانش ، يك فضيلت است و اين شرم ، مانع فضيلت مى گردد و لذا حياى منفى و كم رويى ناميده مى شود ، نه حياى مثبت . امام سجّاد عليه السلام در اين باره مى فرمايد :
از پرسيدن درباره نادانسته ها كوتاهى مكن ؛ هر چند به دانش ، ناموَر شده باشى . ۱
گذشته از «آموختن» و «پرسيدن» ، مسئله ديگر ، ندانستن پاسخ پرسش هاى ديگران است . گاهى انسان چيزى را نمى داند ، كه بايد ياد بگيرد و شرم نكند ، و گاهى بايد چيزى را از كسى بپرسد و شرم نكند ؛ امّا گاهى از كسى سؤالى پرسيده مى شود كه پاسخ آن را نمى داند . در چنين مواردى ، واكنش افراد ، متفاوت است . ممكن است كسى پاسخ ندادن را قبيحْ ارزيابى كند و در اين صورت ، به نوعى پاسخ دهد ، هر چند اشتباه باشد . اين ، حاكى از كم رويى است . افراد كم رويى كه دچار خود برتربينى هستند ، نمى توانند بگويند « نمى دانم » و لذا به پاسخ سازى روى آورده ، به نوعى پاسخ مى دهند ، حتّى اگر نادرست باشد .
در چنين مواقعى ، افراد كم رو ، شهامت گفتن «نمى دانم» را ندارند . اين ، نقطه ضعف آنان است . در چنين مواردى ، يكى از كارهايى كه براى دورى از كم رويى بايد انجام داد ، گفتن «نمى دانم» است . گفتن اين جمله را بايد براى خود ، ساده كنيم ؛ چرا كه يكى از درمان هاى رفتارى است . گفتن اين جمله و