89
گزیده اهل بیت علیهم السلام در قرآن و حدیث

مَن ماتَ و لَيسَ فى عُنُقِهِ بَيعَةٌ، ماتَ ميتَةً جاهِلِيَّةً.

كسى كه بميرد و در گردن او بيعتى نباشد، به مرگ جاهلى مرده است.۱

در واقع، اين گونه افراد، تلاش مى‏كنند تا احاديث ياد شده را به جاى حمل بر امامان اهل بيت علیهم السّلام و برگزيدگان خدا و پيامبر صلّى‏الله‏عليه‏و‏آله، بر اعم از آنان و از جمله بر زمامداران جائر، حمل كنند.

ابن ابى الحديد، نقل مى‏كند كه: عبد اللّه‏ بن عمر، از بيعت با على عليه‏السلام خوددارى كرد ؛ امّا شبانه درِ خانه حجّاج را كوبيد تا با عبد الملك، بيعت كند تا آن شب را بدون امام، صبح نكند. او گمان مى‏كرد كه بايد چنين كند ؛ زيرا از پيامبر صلّى‏الله‏عليه‏و‏آله روايت شده است كه فرمود: «هر كه بميرد و امامى نداشته باشد، مرگى چونان مرگ جاهلى داشته است». حجّاج نيز او را آن قدر تحقير كرد و پستش شمرد كه پايش را از بستر خواب بيرون آورد و گفت: با پاى من بيعت كن !۲

پس نكته اصلى در مورد حديث، معناى حديث است، نه اصل صدور آن از پيامبر صلّى‏الله‏عليه‏و‏آله.۳ براى فهم حديث شريف، بايد مقصود از جاهليت روشن شود.

در فرهنگ اسلامى، عصر رسالت پيامبر خدا، عصر علم، و دوران پيش از بعثت ايشان، دوران جاهليت است، بدين معنا كه پيش از بعثت پيامبر صلّى‏الله‏عليه‏و‏آله، به دليل تحريفى كه در اديان آسمانى پديد آمده بود، مردم، راهى براى شناخت حقايق هستى نداشتند

1.. ر . ك : صحيح مسلم : ج ۳ ص ۱۴۷۸ ح ۵۸ .

2.. شرح نهج البلاغة، ابن ابى الحديد : ج ۱۳ ص ۲۴۲.

3.. علاّمه امينى مى‏گويد : اين ، حقيقت مسلّمى است كه كتاب‏هاى صِحاح و مَسانيد [اهل سنّت] ، آن رامسلّم دانسته‏اند و گريزى از پذيرش مفاد آن نيست و اسلامِ هيچ مسلمانى ، جز با تسليم بودن در برابر آن ، كامل نيست و حتّى دو نفر هم در باره آن ، اختلافِ‏نظر ندارند و يك نفر هم در باره آن ، به خود ، اجازه ترديد نداده است . اين تعبير ، حكايت از بدعاقبتىِ كسى دارد كه بدون امام بميرد و چنين كسى ، از هر گونه نجات و رستگارى، محروم است . مرگ جاهلى ، بدترين مرگ است ؛ مرگِ در حال كفر و الحاد الغدير : ج ۱۰ ص ۳۶۰ .


گزیده اهل بیت علیهم السلام در قرآن و حدیث
88

سخنى در باره وجوب معرفت امام عصر و هشدار در باره عدم معرفت او

احاديثى كه شناخت امام عصر را بر مردم هر دوران، واجب و مرگ بدون شناخت امام را مرگِ جاهلى مى‏دانند، مورد اتّفاق همه مسلمانان اند و در كتاب‏هاى شيعه و اهل سنّت درج شده‏اند. براى مثال، كلينى در الكافى از پيامبر صلّى‏الله‏عليه‏و‏آله چنين نقل مى‏كند:

مَن ماتَ و لا يَعرِفُ إمامَهُ، ماتَ ميتَةً جاهِلِيَّةً.

هر كس بميرد و امامش را نشناسد، به مرگ جاهلى مرده است.۱

و در مسند ابن حنبل از پيامبر صلّى‏الله‏عليه‏و‏آله نقل شده كه فرمود:

مَن مات بِغَيرِ إمامٍ ماتَ ميتَةً جاهِلِيَّةً.

هر كس بدون داشتن امام بميرد، به مرگ جاهلى مرده است.۲

بنا بر اين، سخن ابن تيميه و آلبانى كه مى‏گويند احاديث ياد شده در كتاب‏هاى اهل سنّت وجود ندارند،۳ نادرست و ناشى از ناديده گرفتن مسند ابن حنبل و برخى ديگر از كتاب‏هاى مهمّ اهل سنّت است. البتّه حديث ياد شده، با تعابير مختلفى نقل شدهاست و ابن تيميه، در ادامه سخنش مجبور مى‏شود يكى از اين تعابير را كه در آن، لفظ «امام» وجود ندارد، قبول كند۴ كه در آن آمده است:

1.. ر . ك : ص ۸۷ ح ۵۹ .

2.. ر . ك : ص ۸۷ ح ۶۰ .

3.. سلسلة الأحاديث الضعيفة و الموضوعة : ج ۱ ص ۵۲۶ .

4.. منهاج السنّة النبويّة : ج ۱ ص ۱۱ .

  • نام منبع :
    گزیده اهل بیت علیهم السلام در قرآن و حدیث
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری‌شهری، تلخیص: مرتضی خوش نصیب
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1394
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 20930
صفحه از 370
پرینت  ارسال به