77
گزیده اهل بیت علیهم السلام در قرآن و حدیث

۱. بيشتر امامان شيعه به خلافت نرسيدند

اشكال اوّل، اين است كه در ميان امامان دوازده‏گانه‏اى كه پيروان اهل بيت علیهم السّلام به آنها معتقدند، تنها امام على عليه‏السلام و امام حسن عليه‏السلام به خلافت رسيدند. بنا بر اين، چگونه مى‏توان آنها را خليفه پيامبر صلّى‏الله‏عليه‏و‏آله شمرد ؟

پاسخ اين اشكال، اين است كه بر پايه نصوص معتبرى كه بخشى از آنها گذشت، امامت و خلافت، منصبى الهى است و پيامبر خدا، به فرمان خداوند، دوازده تن از اهل بيت علیهم السّلام خود را براى انجام اين مسئوليت تعيين كرده است و تبعيت نكردن اكثر مردم از آنها، با خلافت واقعى آنها منافاتى ندارد.

به تعبير ديگر، بر پايه احاديث معتبرى كه گذشت، از جمله حديث «خلفاى دوازده‏گانه»، پيامبر خدا خبر از شايستگى امامان اهل بيت علیهم السّلام براى خلافت و تعيين آنها به عنوان جانشين خود داده ؛ امّا اين كه مردم مى‏پذيرند، يا نمى‏پذيرند، موضوع ديگرى است كه در اين باره نيز پيامبر صلّى‏الله‏عليه‏و‏آله در احاديث ديگرى، حوادثِ آينده امّت اسلامى را پيشگويى كرده و خبر داده كه امّتش با اهل بيت علیهم السّلام او چه خواهند كرد.۱

۲. عدم اتّفاق امّت بر خلافت امامان شيعه

اشكال دوم، اين است كه در برخى از گزارش‏هاى حديث در باره «خلفاى دوازده‏گانه»، اين عبارت آمده است:

كُلُّهُم تَجتَمِعُ عَلَيهِ الاُمَّةُ.۲

همه آنها، مورد اتّفاق امّت اند.

بديهى است كه هيچ يك از امامان شيعه مورد اتّفاق امّت نبوده‏اند. بنا بر اين، چگونه مى‏توان حديث ياد شده را بر آنان منطبق دانست ؟

1.. ر . ك : ص ۳۰۳ (بخش يازدهم : ستم كردن به اهل بيت علیهم السّلام ) و دانش‏نامه امير المؤمنين عليه‏السلام : ج ۷ ص ۲۵۳(بخش هشتم / فصل يكم : خبر دادن پيامبر صلّى‏الله‏عليه‏و‏آله از شهادت على عليه‏السلام) .

2.. سنن أبى داود : ج ۴ ص ۱۰۶ ح ۴۲۷۹ .


گزیده اهل بیت علیهم السلام در قرآن و حدیث
76

نقد نظريه چهارم

اشكال‏هاى اين نظريه، عبارت اند از:

۱. خلفاى چهارگانه، از عنوان دوازده خليفه خارج شده‏اند و هيچ استدلالى بر آن ارائه نشده است.

۲. در متون اهل سنّت، دوران خلافت پيامبر صلّى‏الله‏عليه‏و‏آله تا سى سال پس از ايشان دانسته شده است. پيامبر صلّى‏الله‏عليه‏و‏آله فرموده است:

الخِلافَةُ فى اُمَّتى ثَلاثونَ سَنَةً ثُمَّ مُلكٌ بَعدَ ذلِكَ.۱

خلافت، در امّت من، سى سال است. سپس، بعد از آن، سلطنت است.

در حالى كه اين نظريه خلافت را بعد از سال ۶۰ هجرى (مرگ معاويه) تصوير كرده است.

۳. روايت «اثنا عشر خليفة (دوازده خليفه)»، در مقام ستايش از اين افراد است. طبيعى است كه اين ستايشگرى نمى‏تواند شامل بنى اميّه گردد كه جنايات متعدّدى را نسبت به اسلام و مسلمانان و جامعه اسلامى مرتكب شده‏اند، علاوه بر اين كه احاديث فراوانى نيز در مذمّت آنها صادر شده است.۲

۴. حَكَم بن ابى العاص و پسر او مروان بن حكم، به دستور پيامبر صلّى‏الله‏عليه‏و‏آله به جرم «نفاق» از مدينه تبعيد شدند. آيا عجيب نيست كه ايندو را جزو اصحاب پيامبر بشمُرند و حكومت آنان را همانند حكومت زمان پيامبر صلّى‏الله‏عليه‏و‏آله بدانند؟!

پاسخ به دو اشكال

در باره نظريه‏اى كه ما در تبيين حديث «خلفاى دوازده‏گانه» انتخاب كرديم، دو اشكال بدين شرح قابل طرح است كه همراه با پاسخ آنها ارائه مى‏گردند:

1.. سنن الترمذى : ج ۴ ص ۵۰۳ ح ۲۲۲۶ ، سنن أبى داود : ج ۴ ص ۲۱۱ ح ۴۶۴۶ ـ ۴۶۴۷ ، مسند ابن حنبل : ج ۸ص ۲۱۳ ح ۲۱۹۷۸ ، السنن الكبرى، نسائى : ج ۵ ص ۴۷ ح ۸۱۵۵ ، صحيح ابن حبّان : ج ۹ ص ۳۵ ح ۶۶۵۷ ، سلسلة الأحاديث الصحيحة : ج ۱ ص ۷۴۲ ح ۴۵۹ .

2.. ر . ك : الغدير : ج ۸ ص ۲۴۸ ، المسائل الخلافية : ص ۳۱ ـ ۳۵ .

تعداد بازدید : 21398
صفحه از 370
پرینت  ارسال به