73
گزیده اهل بیت علیهم السلام در قرآن و حدیث

۵. اجتماع كامل بر خلافت تمام اين افراد، وجود ندارد. ابتداى حكومت ابو بكر، اين گونه است؛ چرا كه امام على عليه‏السلام، اهل بيت علیهم السّلام و بعضى از بزرگان صحابه، حاكميت ابو بكر را تا چند ماه نپذيرفتند. نيمه دوم خلافت عثمان هم با شورش و اعتراض همراه بود و بنا بر اين، اجتماع بر خلافت وجود نداشت. خلافت امام على عليه‏السلام از آغاز تا انجام، مورد پذيرش معاويه و مردم شام قرار نگرفت. در برخى مواقع هم با مخالفت اصحاب جمل و اصحاب نهروان رو به رو شد.

۶. بيشتر اين افراد، در پى اقامه معالم دين (بر پا داشتن احكام دين) نبوده‏اند. بنا بر اين، مشمول توصيف پيامبر صلّى‏الله‏عليه‏و‏آله نمى‏گردند. بيهقى، خود به اين مطلب اشاره كرده و نوشته است:

مقصود از اقامه دين، بر پا داشتن نشانه‏هاى دين است ـ خدا داناتر است ـ، هر چند برخى از آنان، كارهاى نامشروع انجام مى‏دادند.۱

نظريه دوم: حاكمان صدر اسلام تا عصر عمر بن عبد العزيز

ابن حجر عَسقَلانى، پس از كلامى كه از واضح نبودن مطلب در نزد او حكايت دارد، در تبيين مقصود از «خلفاى دوازده گانه» مى‏گويد:

اين سخن پيامبر صلّى‏الله‏عليه‏و‏آله كه: «پس از من، دوازده خليفه خواهند بود»، بهتر است بر واقعيت زمان پس از پيامبر خدا حمل شود ؛ چرا كه همه كسانى كه پس از ايشان جامه خلافت بر تن كردند، از ابو بكر تا عمر بن عبد العزيز، چهارده تن بودند، دو تن از آنها نه خلافت درستى داشتند و نه مدّت خلافتشان چندان قابل توجّه بود. آن دو، معاويه پسر يزيد و مروان پسر حكم بود، و بقيّه، همان گونه كه پيامبر صلّى‏الله‏عليه‏و‏آله خبر داده، دوازده نفر بودند.

و در ادامه اظهار داشته است:

البتّه اين كه فرموده است: «مردم بر آنها اتّفاق نظر پيدا مى‏كنند»، بر اين مسئله، خدشه‏اى وارد نمى‏كند ؛ زيرا اتّفاق نظر، در اكثر و غالب است و اين ويژگى هم

1.. دلائل النبوّة : ج ۶ ص ۵۲۱ .


گزیده اهل بیت علیهم السلام در قرآن و حدیث
72

شمارى از آراى غير منطبق بر خلفاى دوازده گانه

نظريه اوّل: حكّام دوران اقتدار سياسى اسلام

بيهقى۱ و قاضى عياض۲ گفته‏اند: مقصود از خلفاى دوازده گانه، كسانى اند كه در دوران عزّت خلافت و قوّت اسلام، حكومت كرده‏اند و مردم بر آنان اجماع داشته‏اند. اين دوران تا ايّام حكومت يزيد بن عبدالملك، ادامه داشته است.

طبق اين نظريه، افزون بر خلفاى راشدين، معاويه، يزيد، عبد الملك، وليد، سليمان، عمر بن عبد العزيز، يزيد بن عبد الملك، هشام بن عبد الملك و وليد بن يزيد، مصاديق خلفاى دوازده گانه اند.

نقد نظريه اوّل

اشكال‏هايى كه به نظريه بيهقى و قاضى عياض وارد شده، عبارت اند از:

۱. هيچ استدلالى بر اين ادّعا ارائه نشده است.

۲. مجموع اين افراد، بيش از دوازده نفر است.

۳. حتّى بنا بر مبناى خود قائلان، مشخّص نشده است كه چرا امام حسن عليه‏السلام، معاوية بن يزيد و مروان، از اين جمع خارج شده‏اند و چرا خلفاى عبّاسى در اين مجموعه جاى نگرفته‏اند ؟ آيا «كوتاه بودن مدّت خلافت» و يا «تغيير خانواده خليفه»، خليفه را از خليفه بودن ساقط مى‏كند ؟!

۴. با قطع نظر از حكومت حاكمان اوّليه پس از پيامبر صلّى‏الله‏عليه‏و‏آله، واضح است كه به قدرت رسيدن معاويه و حاكمان پس از او، از طريق زور و قوّه قهريه بوده است. از اين رو، چنين حاكمانى (چه اُمَوى و چه عبّاسى)، شايسته عنوان خلافت پيامبر صلّى‏الله‏عليه‏و‏آله نيستند ؛ زيرا مردم بدون اختيار و با اكراه و اجبار، مجبور به پذيرش خلافت آنان گشته‏اند.

1.. ر . ك : دلائل النبوّة : ج ۶ ص ۵۲۰ .

2.. ر . ك : فتح البارى : ج ۱۳ ص ۲۱۳ .

  • نام منبع :
    گزیده اهل بیت علیهم السلام در قرآن و حدیث
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری‌شهری، تلخیص: مرتضی خوش نصیب
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1394
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 20798
صفحه از 370
پرینت  ارسال به