هر گاه حقّ واجبى از او خواسته شود، عطا كند و هر گاه به كار حقّى فرمان داده شود، انجامش دهد.
شيعه ما، كسى است كه علم او از گوشش فراتر نرود (اسرار ما را كه مىشنود، حفظ كند). شيعه ما، كسى است كه عيبجوى ما را مدح نمىگويد و با كسى كه به ما بغض مىورزد، پيوند بر قرار نمىسازد و با كينهجوى ما همنشينى نمىكند، و اگر به مؤمنى برسد، به او احترام مىگذارد و اگر به نادانى برخورَد، از او دورى مىكند.
شيعه ما، كسى است كه [از سختىها و گرفتارىها] چونان سگ زوزه نمىكشد و مانند كلاغ، طمّاع نيست و به سوى هيچ كس جز برادران خود، دست نياز، دراز نمىكند، حتّى اگر از گرسنگى بميرد.
شيعه ما، كسى است كه به عقيده ما معتقد است و به خاطر ما دوستان خود را ترك مىگويد و كسانى را كه با او بيگانه اند، امّا دوستدار مايند، به خود نزديك مىكند و نزديكان خود را كه با ما دشمن اند، از خود دور مىگرداند.۱
۲۸۲. الكافى ـ به نقل از عبد اللّه بن بكير، از مردى ـ: ما دستهجمعى به خدمت امام باقر عليهالسلام رسيديم و گفتيم: اى پسر پيامبر خدا! ما عازم عراق هستيم. به ما سفارشى بفرما.