207
گزیده اهل بیت علیهم السلام در قرآن و حدیث

كه در غفلت‏هاى خويش، تو از من روى بر تافته‏اى يا بر من مى‏نگرى! و اى كاش در خواب طولانى و كمىِ سپاس‏گزارى‏ام به خاطر نعمت‏هاى تو بر خود، مى‏دانستم كه چه وضعى دارم!».
به خدا سوگند، امام عليه‏السلام همچنان در اين حال بود تا سپيده دميد.۱

۲۱۸. حلية الأولياء ـ به نقل از ابو صالح ـ: ضرار بن ضمره كنانى بر معاويه وارد شد. معاويه به او گفت: على را براى من توصيف كن.
او گفت: اى امير مؤمنان! آيا مرا معذور نمى‏دارى؟
گفت: نه، معذورت نمى‏دارم.
ضرار گفت: اگر گريزى نيست...، خدا را گواه مى‏گيرم در برخى حالات، در حالى كه شب، پرده خود را فكنده بود و ستارگانِ آن فرو رفته بودند، در محرابش و در حالى كه ريشش را به دست گرفته بود، از اين سو به آن سو مى‏رفت و چونان مار

1.. بَينا أنَا ونَوفٌ نائِمَينِ في رُحبَةِ المَسجِدِ ، إذ نَحنُ بِأَميرِ المُؤمِنينَ عليه‏السلامفي بَقِيَّةٍ مِنَ اللَّيلِ واضِعا يَدَهُ عَلَى الحائِطِشِبهَ الوالِهِ ، وهُوَ يَقولُ : «إِنَّ فِى خَلْقِ السَّمَـوَ تِ وَالْأَرْضِ ... » إلى آخِرِ الآيَةِ . قالَ : ثُمَّ جَعَلَ يَقرَأُ هذِهِ الآياتِ ويَمُرُّ شِبهَ الطائِرِ عَقلُهُ ، فَقالَ : أ راقِدٌ يا حَبَّةُ أم رامِقٌ؟
قالَ : قُلتُ : رامِقٌ ، هذا أنتَ تَعمَلُ هذَا العَمَلَ فَكَيفَ نَحنُ ؟! قالَ : فَأَرخى عَينَيهِ فَبَكى ، ثُمَّ قالَ لي :
يا حَبَّةُ ، إنَّ للّه‏ِِ مَوقِفا ، ولَنا بَينَ يَدَيهِ مَوقِفٌ لا يَخفى عَلَيهِ شَيءٌ مِن أعمالِنا . يا حَبَّةُ ، إنَّ اللّهَ أقرَبُ إلَيَّ وإلَيكَ مِن حَبلِ الوَريدِ . يا حَبَّةُ ، إنَّهُ لَن يَحجُبَني ولا إيّاكَ عَنِ اللّهِ شَيءٌ .
قالَ : ثُمَّ قالَ : أ راقِدٌ أنتَ يا نَوفُ؟ قالَ : قالَ : لا يا أميرَ المُؤمِنينَ ، ما أنَا بِراقدٍ ولَقَد أطَلتَ بُكائي هذِهِ اللَّيلَةَ .
فَقالَ : يا نَوفُ ، إن طالَ بُكاؤُكَ في هذَا اللَّيلِ مَخافَةً مِنَ اللّهِ عز و جل قَرَّت عَيناكَ غَدا بَينَ يَدَيِ اللّهِ عز و جل . يا نَوفُ ، إنَّهُ لَيسَ مِن قَطرَةٍ قَطَرَت مِن عَينِ رَجُلٍ مِن خَشيَةِ اللّهِ إلاّ أطفَأَت بِحارا مِنَ النّيرانِ . يا نَوفُ ، إنَّهُ لَيسَ مِن رَجُلٍ أعظَمَ مَنزِلَةً عِندَ اللّهِ مِن رَجُلٍ بَكى مِن خَشيَةِ اللّهِ وأحَبَّ فِي اللّهِ وأبغَضَ فِي اللّهِ . يا نَوفُ ، مَن أحَبَّ فِي اللّهِ لَم يَستَأثِر عَلى مَحَبَّتِهِ ، ومَن أبغَضَ فيِ اللّهِ لَم يُنِل مُبغِضيهِ خَيراً ، عِندَ ذلِكَ استَكمَلتُم حَقائِقَ الإِيمانِ .
ثُمَّ وَعَظَهُما وذَكَّرَهُما ، وقالَ في أواخِرِهِ : فَكونوا مِنَ اللّهِ عَلى حَذَرٍ ، فَقَد أنذَرتُكُما .
ثُمَّ جَعَلَ يَمُرُّ وهُوَ يَقولُ : لَيتَ شِعري في غَفَلاتي أمُعرِضٌ أنتَ عَنّي أم ناظِرٌ إلَيَّ ؟ ! ولَيتَ شِعري في طولِ مَنامي وقِلَّةِ شُكري في نِعَمِكَ عَلَيَّ ما حالي ؟ قالَ : فَوَاللّهِ ما زالَ في هذَا الحالِ حَتّى طَلَعَ الفَجرُ فلاح السائل : ص ۴۶۶ ح ۳۱۵ ، بحار الأنوار : ج ۴۱ ص ۲۲ ح ۱۳ .


گزیده اهل بیت علیهم السلام در قرآن و حدیث
206

مسجد خوابيده بوديم، در باقى‏مانده شب، امير مؤمنان عليه‏السلام را ديديم كه چون شيدايى دستش را بر ديوار نهاده بود و مى‏فرمود: «همانا در آفرينش آسمان‏ها و زمين»۱ تا پايان آيه. امام عليه‏السلام اين آيات را چنان تلاوت مى‏كرد و مى‏گذشت كه گويى هوش از سرش پريده است. آن گاه فرمود: «اى حبّه! خوابى يا بيدار؟».
گفتم: بيدار. تو كه چنين مى‏كنى، ديگر ما بايد چه كنيم؟!
امام عليه‏السلام ديده بر هم نهاد و گريست و سپس فرمود: «اى حبّه! خداوند، جايگاهى دارد و ما در برابر او جايگاهى داريم كه چيزى از اعمال ما بر او پنهان نمى‏مانَد. اى حبّه! خداوند از رگ گردن به من و تو نزديك‏تر است. اى حبّه! هرگز چيزى من و تو را در برابر خدا پنهان نمى‏كند».
سپس فرمود: «اى نوف! تو خواب هستى؟».
گفت: خير، اى امير مؤمنان! من خواب نيستم و امشب فراوان گريسته‏ام.
امام عليه‏السلام فرمود: «اى نوف! اگر امشب از هراس خدا گريسته باشى، فردا روز، چشمت در برابر خداوند عز و جل روشن خواهد بود. اى نوف! قطره‏اى اشك از ترس خدا از ديده كسى فرو نمى‏غلتد، مگر آن كه درياهايى از آتش را فرو مى‏نشانَد. اى نوف! منزلت هيچ كس نزد خدا از كسى كه از هراسِ خدا بگريد و براى خدا دوست بدارد و در راه خدا كينه ورزد، بيشتر نيست. اى نوف! هر كس در راه خدا محبّت ورزد، چيزى را بر محبّت او ترجيح نمى‏دهد و هر كس در راهِ خدا كينه ورزد، خيرى به كينه‏توزانِ او نمى‏رسد. در اين هنگام است كه حقايق ايمان را به كمال رسانده‏ايد».
سپس امام عليه‏السلام آن دو را پند و اندرز داد و در پايانِ سخن فرمود: «از خدا ترسان باشيد كه شما را بيم دادم». سپس در حالى كه مى‏گذشت، فرمود: «اى كاش مى‏دانستم

1.. آل عمران : آيه ۱۹۰ .

  • نام منبع :
    گزیده اهل بیت علیهم السلام در قرآن و حدیث
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری‌شهری، تلخیص: مرتضی خوش نصیب
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1394
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 21026
صفحه از 370
پرینت  ارسال به