133
گزیده اهل بیت علیهم السلام در قرآن و حدیث

ميان شما چيزى را بر جا گذاشتم كه اگر به آن چنگ بزنيد، هرگز گم‏راه نمى‏شويد و آن، كتاب خداست و شما از آن، بازخواست خواهيد شد. پس پاسخى براى آن داريد؟» ؛ امّا ذكر «چنگ زدن به سنّت» در [روايت ديگر] اين حديث، امرى غريب (نادر) است، گرچه لازم به نظر مى‏رسد.۱

از اين رو، بايد پذيرفت كه گزارش ياد شده از حديث ثقلين (كِتابَ اللّهِ وَ سُنَّتى)، معتبر نيست و نمى‏تواند جاى‏گزين «كتاب اللّه‏ و عترتى» گردد.

د ـ در برخى از احاديث شيعى نيز «كِتابَ اللّهِ و سُنَّتى»، به جاى «كِتابَ اللّهِ وَ عِترَتى» آمده است. شيخ صدوق رحمه‏اللهدر كتاب كمال الدين، پس از نقل روايت مشهور حديث ثقلين، اين متن را از ابو هُرَيره نقل كرده است.۲ سند اين حديث، ضعيف است و احتمالاً وى براى اشاره به تفاوت ياد شده، اين گزارش را آورده است ؛ زيرا اين اقدام، با هدف او از نگارش كتاب كمال الدين و نيز با عنوان باب: «اتّصال الوصيّة من لدن آدم عليه‏السلام» هماهنگ نيست.

تذكّرات مهم

تذكّر چند نكته در خاتمه بحث، مفيد است:

۱. آنچه گفتيم، به معناى نفى حجّيت سنّت پيامبر صلّى‏الله‏عليه‏و‏آله نيست ؛ زيرا دلايل قرآنى، روايى و عقلىِ حجّيت سنّت پيامبر صلّى‏الله‏عليه‏و‏آله، چنان محكم و قوى است كه احتمال عدم اعتبار و حجّيت آن، منتفى است. بنا بر اين، انكار صدور اين گزارش‏ها، به معناى انكار سنّت پيامبر صلّى‏الله‏عليه‏و‏آله نيست.

۲. وجوب تمسّك به عترت در كنار حجّيت قرآن و سنّت، دلالت مى‏كند كه پيامبر صلّى‏الله‏عليه‏و‏آله در صدد بيان اين مطلب بوده كه هدايتگرى قرآن و سنّت، با تمسّك به عترت،

1.. المستدرك على الصحيحين : ج ۱ ص ۱۷ ح ۳۱۸ .

2.. ر . ك : كمال الدين : ص ۲۳۵ ح ۴۷ .


گزیده اهل بیت علیهم السلام در قرآن و حدیث
132

بن ابى اويس، جزو گزارشگران اين متن هستند كه از طرف رجاليان اهل سنّت، به شدّت، تضعيف شده و مورد انكار قرار گرفته‏اند.

در باره صالح بن موسى، الفاظ: «ضعيف الحديث جدّا(احاديث جدّا ضعيف نقل مى‏كند)»، «متروك الحديث (حديثش مطرود است)»، «يَروِى المَناكير (احاديث منكَر، نقل مى‏كند)» و... آمده است.۱ علاوه بر اين، او جزو رجال بخارى و مُسلِم نيست و حديث او، به اشتباه، در كتاب المستدرك على الصحيحين آمده است.

اسماعيل بن ابى اويس نيز، اگرچه از رجال مُسلِم است، ولى تضعيفات بسيار و شديدى دارد. در باره او گفته‏اند: «مُخلِّط (پريشان‏حال)»، «كذّاب (بسيار دروغ‏زن)»، «ليس بشى‏ء (بى‏ارزش است)»، «كان يَضَعُ الحديث (حديث، جعل مى‏كرده است)»، «يَسرق الحديث (حديث مى‏دزدد)» و.... همچنين از قول او آورده‏اند:

هنگامى كه ميان اهل مدينه در باره چيزى اختلاف مى‏شد، من برايشان حديثْ، جعل مى‏كردم!۲

اين دو نفر در تمام نقل‏هاى «كِتابَ اللّهِ وَ سُنَّتى» حضور دارند و موجب بى‏اعتبارى همه آنها شده‏اند.

ج ـ حاكم نيشابورى، اصل روايت ثقلين را «صحيح» دانسته است ؛ ولى گزارش لفظ «سنّتى» را «غريب» شمرده است:

آن روايت از خطبه پيامبر صلّى‏الله‏عليه‏و‏آله كه بر صحيح بودنش بر اساس تخريج از مصادر، اتّفاق نظر است، اين است: «يا أيُّها النَّاسُ ! إنِّى قَد تَرَكتُ فيكُم ما لَن تَضِلُّوا بَعدَهُ إن اعتَصَمتُم بِهِ: كِتابَ اللّهِ و أنتُم مَسؤولونَ عَنهُ. فما أنتم قائلون؟ ؛ اى مردم! من در

1.. ر . ك : تهذيب التهذيب : ج ۳ ص ۵۳۵ .

2.. تهذيب التهذيب : ج ۱ ص ۲۵۷ .

  • نام منبع :
    گزیده اهل بیت علیهم السلام در قرآن و حدیث
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری‌شهری، تلخیص: مرتضی خوش نصیب
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1394
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 20760
صفحه از 370
پرینت  ارسال به