57
گزیده حکمت‌نامه رضوی

كتاب‏هاى روايى نظير عيون أخبار الرضا عليه‏السلام و الاحتجاج، جلسات متعدّدى را كه مأمون يا مخالفان با امام رضا عليه‏السلام بحث كرده‏اند، گزارش كرده‏اند. اسحاق بن حمّاد ـ كه راوى يكى از جلسات مهم مناظره است ـ مى‏گويد: مأمون، مجالس گفتگو تشكيل مى‏داد و مخالفان اهل بيت را گِرد مى‏آورد و در باره امامت على بن ابى طالب عليه‏السلام با ايشان سخن مى‏گفت و براى نزديك نشان دادن خود به امام رضا عليه‏السلام همواره امير مؤمنان عليه‏السلام را بر جميع صحابه برتر مى‏دانست.۱ مأمون كه در ميان خلفا به مردى دانشمند شُهره است، بارها مقهور دانش امام عليه‏السلام شد و در پايان يكى از همين جلسات به امام عليه‏السلام مى‏گويد:

اى ابا الحسن! خداوند، مرا پس از تو زنده نگاه ندارد! گواهى مى‏دهم كه تو وارث دانش پيامبر خدايى.۲

دومين جلسه مشهور امام رضا عليه‏السلام، جلسه مناظره بزرگان وانديشمندان اديان گوناگون با ايشان در دربار مأمون و در حضور وى بوده است. در اين جلسه طولانى كه به دعوت و درخواست خليفه سامان يافته بود و بزرگ نصاراى شرق (جاثليق)، بزرگ يهود (رأس الجالوت) و بزرگان صابئيان و زرتشتيان و نيز قسطاس رومى و جمعى از متكلّمان در آن شركت داشتند،۳ امام عليه‏السلام تنها با استناد به كتاب‏هاى خود ايشان، نظير تورات و انجيل با ايشان بحث كرد و آنان را مجاب ساخت.

به طور كلّى، امام رضا عليه‏السلام مجالس متعدّد كلامى برگزار مى‏كرد. اين مجالس در

1.. عيون أخبار الرضا عليه‏السلام : ج ۲ ص ۱۸۴ ـ ۲۰۰ ح ۱ و ۲ .

2.. عيون أخبار الرضا عليه‏السلام : ج ۲ ص ۸۶ ح ۳۰ .

3.. التوحيد : ص ۴۱۷ ـ ۴۴۱ ، عيون أخبار الرضا عليه‏السلام : ج ۱ ص ۱۵۴ .


گزیده حکمت‌نامه رضوی
56

مفسّران اهل سنّت۱ و يا ثنويه۲ و نظير اين موارد، بسيار گزارش شده است. تنها طَبرِسى در الاحتجاج، ۳۸ مناظره از امام عليه‏السلام گزارش كرده است. در ميان جلسات مناظره امام عليه‏السلام، دو جلسه بسيار تابناك‏تر بوده است. نخست، بحثى طولانى با مأمون در باره پيامبران و عصمت آنها كه اين جلسه را خليفه با اين جمله آغاز مى‏كند كه:

يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ! أَ لَيْسَ مِنْ قَوْلِكَ أَنَّ الْأَنْبِيَاءَ مَعْصُومُونَ؟

اى فرزند پيامبر خدا! آيا شما نگفته‏ايد كه پيامبران، معصوم اند؟

و وقتى پاسخِ مثبت امام عليه‏السلام را مى‏شنود، مى‏پرسد: «فَمَا مَعْنَى قَوْلِ اللَّهِ«عز و جل وَعَصى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوى؟» ؛ پس معناى سخن خداى عز و جل چيست كه فرمود: «و آدم از خدايش سرپيچى كرد و گم‏راه شد«.

زيبايى اين جلسه، در آن است كه امام عليه‏السلام تنها با استناد به آيات قرآن به او پاسخ مى‏دهد. اين مباحثه صريح، دوجانبه و طولانى است و در پايان، مأمون نمى‏تواند اعجاب خود را مخفى كند. از اين رو مى‏گويد:

اى ابا الحسن! به خدا سوگند، دانش درست، جز نزد اهل اين خانه يافت نمى‏شود و دانش‏هاى پدرانت به تو رسيده است. خداوند، تو را از سوى اسلام و مسلمانان، جزاى خير دهد!۳

و در اثناى جلسه نيز مأمون بارها اين سخن را به زبان جارى مى‏كند كه:

گواهى مى‏دهم كه تو فرزند بر حقّ پيامبر خدايى.۴

1.. عيون أخبار الرضا عليه‏السلام: ج ۱ ص ۱۴۹.

2.. التوحيد: ص ۲۶۹.

3.. عيون أخبار الرضا عليه‏السلام : ج ۲ ص ۲۰۰ ح ۱ .

4.. حسن بن جَهم كه از شيعيان همراه امام رضا عليه‏السلام در جلسه بوده است ، از اكرام و احترام مأمون به امام عليه‏السلامسرخوش مى‏شود، ولى امام به او مى‏گويد: «آن گراميداشت و پذيرشى كه از وى نسبت به من ديدى ، فريبت ندهد ؛ زيرا به زودى او مرا با زهر و به ناحق مى‏كُشد . من اين را از طريق سفارشى كه از پدرانم از پيامبر خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله به من رسيده است ، مى‏دانم . تا زمانى كه زنده هستم ، اين مطلب را به كسى نگو» ر . ك : حكمت‏نامه رضوى : ج ۴ ص ۳۵۳ «خبر دادن امام عليه‏السلام از كشته شدنش به زهر ستم» .

  • نام منبع :
    گزیده حکمت‌نامه رضوی
    سایر پدیدآورندگان :
    محمد محمدی ری شهری، تلخیص: مرتضی خوش نصیب
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1394
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 22937
صفحه از 545
پرینت  ارسال به