مفسّران اهل سنّت۱ و يا ثنويه۲ و نظير اين موارد، بسيار گزارش شده است. تنها طَبرِسى در الاحتجاج، ۳۸ مناظره از امام عليهالسلام گزارش كرده است. در ميان جلسات مناظره امام عليهالسلام، دو جلسه بسيار تابناكتر بوده است. نخست، بحثى طولانى با مأمون در باره پيامبران و عصمت آنها كه اين جلسه را خليفه با اين جمله آغاز مىكند كه:
يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ! أَ لَيْسَ مِنْ قَوْلِكَ أَنَّ الْأَنْبِيَاءَ مَعْصُومُونَ؟
اى فرزند پيامبر خدا! آيا شما نگفتهايد كه پيامبران، معصوم اند؟
و وقتى پاسخِ مثبت امام عليهالسلام را مىشنود، مىپرسد: «فَمَا مَعْنَى قَوْلِ اللَّهِ«عز و جل وَعَصى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوى؟» ؛ پس معناى سخن خداى عز و جل چيست كه فرمود: «و آدم از خدايش سرپيچى كرد و گمراه شد«.
زيبايى اين جلسه، در آن است كه امام عليهالسلام تنها با استناد به آيات قرآن به او پاسخ مىدهد. اين مباحثه صريح، دوجانبه و طولانى است و در پايان، مأمون نمىتواند اعجاب خود را مخفى كند. از اين رو مىگويد:
اى ابا الحسن! به خدا سوگند، دانش درست، جز نزد اهل اين خانه يافت نمىشود و دانشهاى پدرانت به تو رسيده است. خداوند، تو را از سوى اسلام و مسلمانان، جزاى خير دهد!۳
و در اثناى جلسه نيز مأمون بارها اين سخن را به زبان جارى مىكند كه:
گواهى مىدهم كه تو فرزند بر حقّ پيامبر خدايى.۴