كه جبرئيل، خدمتگزار پدرش بوده است.
چندى بعد، وقتى وى امام رضا عليهالسلام را ملاقات كرد، به امام عليهالسلام عرضه داشت: اشعارى برايتان سرودهام كه چنين است:
مُطَهَّرُونَ نَقِيَّاتٌ ثِيَابُهُمْ
تَجْرِى الصَّلاَةُ عَلَيْهِمْ أَيْنَمَا ذُكِرُوا
مَنْ لَمْ يَكُنْ عَلَوِيّاً حِينَ تَنْسُبُهُ
فَمَا لَهُ مِنْ قَدِيمِ الدَّهْرِ مُفْتَخَرٌ
فَاللَّهُ لَمَّا بَرَأ خَلْقاً فَأَتْقَنَهُ
صَفَاكُمُ وَ اصْطَفَاكُمْ أَيُّهَا الْبَشَرُ
فَأَنْتُمُ الْمَلَأُ الْأَعْلَى وَ عِنْدَكُمُ
عِلْمُ الْكِتَابِ وَ مَا جَاءَتْ بِهِ السُّوَرُ
پاكيزگانى پاكدامن اند
هرگاه ياد شوند، درود بر آنها جريان مىيابد
هر كس به گاه نَسَب يابى، علوى نباشد
از دير زمان، افتخارى نخواهد داشت
خداوند هنگامى كه خلق را آفريد و استوارشان كرد
شما را برگزيد و گزيده انسان كرد
شما ملأ اعلى۱ هستيد و نزد شماست
علم كتاب و آنچه سورههاى قرآن آورده است.
بارى! پس از اين كه مأمون احساس كرد كه برخورد آگاهانه امام عليهالسلام با پيشنهاد سياسى او، نه تنها توطئه سياسى او را ناكام كرده، بلكه به عكس، روز به روز بر محبوبيت امام عليهالسلام در جامعه اسلامى افزوده مىشود و عرصه را بر ادامه خلافت غاصبانه عبّاسيان تنگ تر مىكند، تصميم گرفت امام عليهالسلام را براى مدّتى در سرخس، زندانى كند.۲ به نظر مىرسد زندانى شدن امام عليهالسلام در ماههاى پايانى حضور ايشان