45
گزیده حکمت‌نامه رضوی

چون نامه‏اى به دستت رسيد ـ فدايت شوم ـ و امكان يافتى، آن را از دستت زمين نگذار تا به سوى آستان فرمان‏رواى مؤمنان (مأمون) حركت كنى؛ همو كه تو را شريك كار و همتا در نسب خود و سزاوارترين مردم به آنچه در اختيارش است، مى‏بيند....۱

اين نظر با مفاد بعضى از رواياتى كه سخنان مامون را آورده، سازگار است، امّا با بسيارى از عملكردهاى وى در قبال امام رضا عليه‏السلام، قابل جمع نيست؛ چه اين كه:

ـ سخنان مأمون، به گونه‏اى ظاهرسازى است و طبيعى است كه خليفه، انگيزه اصلى خود را به راحتى بر ملا نسازد.

ـ تاريخ‏نويسانى نظير طبرى نيز در دولت عبّاسى زندگى مى‏كردند و وامدار حاكمان عبّاسى بودند. طبيعى است آن گونه بنگارند كه حاكمان مى‏خواهند.

ـ اين گزارش‏ها با روايات متعدّدى كه خليفه، امام عليه‏السلام را مجبور به پذيرش ولايت‏عهدى مى‏كند، سازگار نيست.

ـ همچنين اجبار بر پذيرش ولايت‏عهدى و تهديد به قتل، چگونه با ارادتمندى و تشيّع مأمون و نيّت صادقانه او مى‏تواند سازگار باشد؟

ـ متون معتبر و متعدّد، حاكى از آن است كه امام عليه‏السلام از پذيرش خلافت و ولايت‏عهدى سر باز مى‏زد. اگر خليفه حُسن نيّت داشت، اين حقّ امام بود كه خلافت را بپذيرد. سيّد مرتضى مى‏نويسد:

آن كه حق با اوست، مى‏تواند از هر سو و با هر سببى به آن برسد، بويژه اگر به خاطر آن حق، تكليفى هم متوجه او باشد كه در اين صورت، به كار بردن وسيله و يافتن راه براى رسيدن به آن، بر او واجب مى‏شود. امامت، حقّ امام رضا عليه‏السلام بود ؛

1.. حياة الإمام الرضا عليه‏السلام ، جعفر مرتضى عاملى : ص ۴۴۲ و ۴۴۳ . جعفر مرتضى ، اين متن را از نسخه‏اىخطّى گزارش كرده است .


گزیده حکمت‌نامه رضوی
44

مؤيّد اين نظريه، ظاهر برخى از سخنانى است كه مأمون در بعضى از جلسات، گفته است. براى نمونه مأمون در دو جلسه متفاوت مى‏گويد:

اى فرزند پيامبر خدا! من از دانش و فضل و زهد و پارسايى و بندگى‏ات آگاهم، و تو را از خود به خلافت سزاوارتر مى‏دانم.۱

و كسى را نديدم كه از ابوالحسن رضا عليه‏السلام به اين امر خلافت سزاوارتر باشد؛ از اين رو او را ولى عهد كردم.۲

همچنين، بنا بر گزارش طبرى، در نامه حسن بن سهل، اين گونه آمده است:

مأمون، على بن موسى را ولىّ عهد خود قرار داد ؛ چون به عبّاسيان و علويان نگريست و كسى را برتر و داناتر و پارساتر از او نيافت و او را رضاى آل محمّد ناميد و به او فرمان داد كه لباس سياه را دور بينداز و سبز بپوشد.۳

در نامه‏اى از فضل بن سهل به امام رضا عليه‏السلام نيز به اين نكته تصريح شده است:

اين نوشته‏اى از سر عزم و جدّيت از فرمان‏رواى مؤمنان، عبد اللّه‏ امام، مأمون و نيز از سوى من است تا آنچه به ستم از تو برده شده، به تو باز گردد و حقوقت در دستانت تثبيت شود و دست غير از آن كوتاه گردد و به همان گونه كه از خداى آگاه بر آن خواسته‏ام تا بِدان، سعادتمندترين انسان در جهان و نزد خدا از رستگاران و ادا كننده حق پيامبر خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله باشم.

و ياور تو باشم تا در ولايت‏عهدى و دولت يافتن تو به نيكى [هر دو سرا] دست يابم.

1.. عيون أخبار الرضا عليه‏السلام: ج۲ ص۱۵۱ ح ۳.

2.. عيون أخبار الرضا عليه‏السلام: ج۲ ص۱۶۴ ح ۲۲.

3.. سير أعلام النبلاء: ج۹ ص۳۹۰.

  • نام منبع :
    گزیده حکمت‌نامه رضوی
    سایر پدیدآورندگان :
    محمد محمدی ری شهری، تلخیص: مرتضی خوش نصیب
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1394
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 25031
صفحه از 545
پرینت  ارسال به