339
گزیده حکمت‌نامه رضوی

۶ / ۹

آشنايى با زبان حيوانات

۲۷۵.بصائر الدرجاتـ به نقل از سليمان از فرزندان جعفر بن ابى طالب ـ: با ابو الحسن رضا عليه‏السلام در باغى متعلّق به ايشان بودم كه گنجشكى آمد و برابر ايشان نشست و شروع به جيك جيك و سر و صداى زياد كرد و مى‏لرزيد. امام عليه‏السلام به من فرمود: «فلانى! آيا مى‏دانى اين گنجشك چه مى‏گويد؟».
گفتم: خدا و پيامبر او و فرزند پيامبرش داناترند.
فرمود: «او مى‏گويد: مارى در اتاق مى‏خواهد جوجه‏هايم را بخورد. برخيز آن چوب‏دست را بردار و به اتاق برو و مار را بكش».
من چوب‏دست را برداشتم و وارد اتاق شدم. ديدم مارى در اتاق حركت مى‏كند. آن را كشتم.

۶ / ۱۰

درمان بيماران به اذن خدا

۲۷۶.الكافىـ به نقل از حسين بن عمر بن يزيد ـ: زمانى كه واقفى بودم، يك روز نزد امام رضا عليه‏السلام رفتم. پدرم از پدر ايشان هفت مسئله پرسيده بود و او به شش تاى آنها پاسخ داده و هفتمى را پاسخ نداده بود. با خودم گفتم: به خدا سوگند، همان سؤال‏هايى را كه پدرم از پدر او پرسيده، از او مى‏پرسم. اگر همان پاسخ‏هاى پدرش را داد، اين خودش يك دليل [بر امامت امام رضا] است.
پرسيدم و او هم پاسخ آن شش سؤال را عينا همانند پاسخ‏هاى پدرش داد، بدون اين كه واو و يايى را كم و زياد كند، و پاسخ هفتمى را نداد.
پدرم به پدر او گفته بود: من در روز قيامت، نزد خدا احتجاج خواهم كرد كه شما گفتى عبد اللّه‏ [برادر بزرگ‏ترت]، امام نيست. و او نيز دستش را بر گردنش نهاده و فرموده بود: «باشد. نزد خدا به آن احتجاج كن. هر گناهى داشت، به گردن من باشد».
چون با ايشان خداحافظى كردم، فرمود: «هيچ يك از شيعيان ما نيست كه به بلايى يا به مرضى دچار شود و بر آن صبر كند، مگر اين كه خداوند برايش اجر هزار شهيد مى‏نويسد».
با خودم گفتم: و اللّه‏، گفتن اين سخن كه جايى نداشت! چون رفتم، در ميانه راه، عِرق مدينى۱ در آوردم و از آن رنج و سختى كشيدم. سال بعد به حج رفتم و خدمت آن امام عليه‏السلام رسيدم، در حالى كه هنوز مقدارى از دردم باقى مانده بود. از آن درد به ايشان شكايت كردم و گفتم: قربانت گردم! براى پايم دعايى بخوانيد. و پايم را به طرف ايشان دراز كردم. فرمود: «اين پايت مشكلى ندارد ؛ بلكه آن پاى سالمت را جلو بياور». من آن را جلو بردم و امام عليه‏السلام دعايى بر آن خواند. چون بيرون رفتم، ديرى نگذشت كه آن ريشه بيرون آمد و دردش نيز اندك بود.

1.. ريشه‏اى كه در پاى انسان در مى‏آيد و درد شديد دارد .


گزیده حکمت‌نامه رضوی
338

۶ / ۹

مَعرِفَتُهُ بِكَلامِ الحَيَواناتِ

۲۷۵.بصائر الدرجات عن سليمان من ولد جعفر بن أبي طالب: كُنتُ مَعَ أبي الحَسَنِ الرِّضا عليه‏السلام في حائِطٍ لَهُ، إذ جاءَ عُصفورٌ فَوَقَعَ بَينَ يَدَيهِ وأخَذَ يَصيحُ ويُكثِرُ الصّياحَ ويَضطَرِبُ، فَقالَ لي: يا فُلانُ، أ تَدري ما تَقُولُ هَذا العُصفُورُ؟ قُلتُ: اللّهُ ورَسُولُهُ وابنُ رَسُولِهِ أعلَمُ، قالَ: إنَّها تَقولُ: إنَّ حَيَّةً تُريدُ أكلَ فِراخي فِي البَيتِ، فَقُم فَخُذ تيكَ النَّبعَةَ وَادخُلِ البَيتَ وَاقتُلِ الحَيَّةَ.قالَ: فَأَخَذتُ النَّبعَةَ ـ وهيَ العَصا ـ ودَخَلتُ البَيتَ، وإذا حَيَّةٌ تجولُ فِي البَيتِ فَقَتَلتُها.۱

۶ / ۱۰

عِلاجُهُ المَرضى بِإِذنِ اللّهِ

۲۷۶.الكافي عن الحسين بن عمر بن يزيد: دَخَلتُ عَلَى الرِّضا عليه‏السلام وأنا يَومَئِذٍ واقِفٌ، وقَد كانَ أبي سَأَلَ أباهُ عَن سَبعِ مَسائِلَ، فَأَجابَهُ في سِتٍّ وأمسَكَ عَنِ السّابِعَةِ، فَقُلتُ: وَاللّهِ، لَأَسأَلَنَّهُ عَمّا سَأَلَ أبي أباهُ، فَإِن أجابَ بِمِثلِ جَوابِ أبيهِ، كانَت دَلالَةً. فَسَأَلتُهُ، فَأَجابَ بِمِثلِ جَوابِ أبيهِ أبي فِي المَسائِلِ السِّتِّ، فَلَم يَزِد فِي الجَوابِ واواً ولا ياءً، وأمسَكَ عَنِ السّابِعَةِ.وَ قَد كانَ أبي قالَ لِأَبيهِ: إنّي أحتَجُّ عَلَيكَ عِندَ اللّهِ يَومَ القيامَةِ أنَّكَ زَعَمتَ أنَّ عَبدَ اللّهِ لَم يَكُن إماماً، فَوَضَعَ يَدَهُ عَلى عُنُقِهِ، ثُمَّ قالَ لَهُ: نَعَم، احتَجَّ عَلَيَّ بِذلِكَ عِندَ اللّهِ عز و جل، فَما كانَ فيهِ مِن إثمٍ فَهُوَ في رَقَبَتي.فَلَمّا وَدَّعتُهُ، قالَ: إنَّهُ لَيسَ أحَدٌ مِن شيعَتِنا يُبتَلى بِبَليَّةٍ أو يَشتَكي، فَيَصبِرُ عَلى ذلِكَ، إلاّ كَتَبَ اللّهُ لَهُ أجرَ ألفِ شَهيدٍ.فَقُلتُ في نَفسي: وَاللّهِ، ما كانَ لِهذا ذِكرٌ! فَلَمّا مَضَيتُ وكُنتُ في بَعضِ الطَّريقِ، خَرَجَ بي عِرقُ المَدينيِّ، فَلَقيتُ مِنهُ شِدَّةً.فَلَمّا كانَ مِن قابِلٍ، حَجَجتُ، فَدَخَلتُ عَلَيهِ وقَد بَقيَ مِن وَجَعي بَقيَّةٌ، فَشَكَوتُ إلَيهِ، وقُلتُ لَهُ: جُعِلتُ فِداكَ، عَوِّذ رِجلي ـ وبَسَطتُها بَينَ يَدَيهِ ـ فَقالَ لي: لَيسَ عَلى رِجلِكَ هذِهِ بَأسٌ، ولكِن أرِني رِجلَكَ الصَّحيحَةَ. فَبَسَطتُها بَينَ يَدَيهِ، فَعَوَّذَها، فَلَمّا خَرَجتُ لَم ألبَث إلاّ يَسيراً حَتّى خَرَجَ بيَ العِرقُ، وكانَ وَجَعُهُ يَسيراً.۲

1.. بصائر الدرجات : ص۳۴۵ ح۱۹ ، دلائل الإمامة : ص۳۴۳ ح۳۰۱ و فيه «بنا ندفعها عنه» بدل «فَخُذتِيكَ النَّبعَةَ وادخُلِ البَيتَ واقتُلِ الحَيةَ . قَالَ : فَأَخَذتُ النَّبعَةَ وهِي العَصَا» .

2.. الكافي : ج۱ ص۳۵۴ ح۱۰ ، بحار الأنوار : ج۴۹ ص۶۷ ح۸۸ .

  • نام منبع :
    گزیده حکمت‌نامه رضوی
    سایر پدیدآورندگان :
    محمد محمدی ری شهری، تلخیص: مرتضی خوش نصیب
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1394
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 22966
صفحه از 545
پرینت  ارسال به