معانى تفويض
واژه «تفويض» در قرآن، احاديث و اصطلاح علما، كاربردهاى مختلفى دارد، مانند:
۱. تفويض اخلاقى، يعنى انسان، امور مربوط به خدا را به خدا واگذار كند و در كارها بر او توكّل نمايد.
۲. تفويض تشريعى (اباحيگرى)، بدين معنا كه خداوند، تكليفى بر انسان مقرّر نكرده و تشريع را به خودِ او واگذار نموده است.
۳. تفويض بخشى از امور دينى از جانب خدا به انبيا يا اوصياى آنان.
۴. تفويض تكوينى، به معناى واگذار كردن آفرينش و يا تدبير امور مخلوقات به انبيا و يا اوصياى آنان.
۵. تفويض تفسيرِ شمارى از صفات خداوند (مانند صفات خبرى۱) به او.
گفتنى است كه در اين جا، صحّت و بطلان هيچ يك از اين معانى را بررسى نمىكنيم.
۶. تفويض در مقابل جبر، يعنى واگذارى افعال انسان به طور مطلق به خود او.
بر اساس نظريّه تفويض ـ كه مقابل نظريّه جبر است ـ انسان در محدوده افعال تفويضشده به او، اصل «توانايى انجام دادن امور» را از خدا دريافت كرده است و پس از اين دريافت، او خود در افعال خويش استقلال دارد و تحقّق اين افعال، منوط به اذن و اجازه تكوينى خدا نيست ؛ بلكه خداوند نسبت به اين افعال، فاقد قدرت و توانايى است.