نجمه، مادر امام رضا عليهالسلام از دوران حمل خود، اين گونه ياد مىكند:
ايّامى كه من به فرزندم على، حامله شدم، هيچگاه سنگينى حمل را احساس نكردم. در آن دوران به هنگام خواب، صداى تسبيح و تهليل و تمجيد از درون شكم خويش مىشنيدم. اين صدا، مرا به هراس و سراسيمگى وا مىداشت؛ ولى چون از خواب بيدار مىشدم، صدا قطع مىشد وديگر چيزى نمىشنيدم. هنگام وضع حمل نيز، على دو دست خود را بروى زمين نهاده و سر خود را رو به آسمان بلند كرده بود و لبهايش حركت مىكرد، گويى سخنى مىگفت. پس از تولّد فرزندم، پدر بزرگوارش موسى بن جعفر عليهالسلام بر من وارد شد و فرمود: «اى نجمه! گوارا باد برتواين كرامت الهى!».
آن گاه من آن طفل را در پارچه ولباسى سفيد پيچيده، به دست ايشان دادم. موسى بن جعفر عليهالسلام در گوش راست او اذان و در گوش چپش، اقامه گفت و آب فرات خواست. سپس آن آب را در كام او ريخت و آن طفل را به من باز گردانْد و فرمود: «او را بگير كه بقية اللّه (بازمانده و يادگار خدا) در زمين است».۱
موسى بن جعفر عليهالسلام فرزندش را «على» نام نهاد و «رضا» لقبش داد۲ و هر گاه در باره فرزندش مىخواست سخنى بگويد، از او با عنوان «رضا» ياد مىكرد والبته اگر فرزندش حاضر مىبود، او را «ابو الحسن» خطاب مىكرد.۳
بعدها ـ شايد پس از شهادت امام رضا عليهالسلام ـ در ميان مخالفان، شايع شده بود كه مأمون، چون على بن موسى عليهالسلام را براى ولايت عهدى خويش پسنديده بود، به او لقب رضا داده است. امام جواد عليهالسلام اين فرافكنى را با سخنان قاطع خويش، خنثا نمود و فرمود:
كَذَبُوا وَ اللَّهِ وَ فَجَرُوا بَلِ اللَّهُ ـ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى ـ سَمَّاهُ الرِّضَا لِأَنَّهُ كَانَ رِضًى لِلَّهِ