۵. صفت زنده بودن او
۵۰.التوحيدـ به نقل از يونس بن عبد الرحمان ـ: به ابو الحسن الرضا عليهالسلام گفتم: براى ما چنين روايت شده است كه خدا [عينِ] دانايى است و كمترين جهلى در او نيست، زندگىاى است كه در او مرگى نيست و روشنايىاى است به دور از هر تاريكى. فرمود: «چنين است او».
۶. صفت شنوا بودن او
۵۱.امام رضا عليهالسلام: پروردگار ما شنوا ناميده شده، نه به اين معنا كه سوراخ گوشى دارد كه با آن [فقط] صدا را مىشنود، ولى با آن چيزى را نمىبيند؛ مانند ما كه سوراخ گوش داريم و با آن مىشنويم، ولى با آن نمىتوانيم ببينيم ؛ بلكه او، خود، به ما خبر داده است كه هيچ صدايى بر او پوشيده نيست، امّا نه به معنايى كه ما شنوا ناميده مىشويم. پس ما [با خدا] در نام شنيدن اشتراك داريم، ولى معنا متفاوت است.
۷. صفت بينا بودن او
۵۲.امام رضا عليهالسلامـ در پاسخ يكى از زنديقان ـ: گفتيم: «او بيناست؛ امّا نه با چشمى»؛ چرا كه او ردّ پاى مورچه سياه بر روى تخته سنگ سياه در شب تار را مىبيند، حركت مور در شب تاريك را مىبيند و زيان و سود و اثر جفتگيرى و بچّهها و نسل آن را مىبيند [و مىداند]. اين جاست كه مىگوييم: او بيناست؛ امّا نه مانند بينا بودن آفريدگانش.
۵۳.امام رضا عليهالسلام: او مىشنود، با همان چيزى كه مىبيند و مىبيند، با آنچه مىشنود. بيناست، نه به ديدهاى مانند ديده آفريدگان و شنواست، نه مانند شنوايىِ شنوندگان؛ ولى از آن جا كه هيچ نهانى از ردّ پاى مورِ ريزِ سياه بر پاره سنگِ سخت در شب تار در زير زمين و درياها، از او پوشيده نمىمانَد، گفتيم كه او بيناست، نه با چيزى مانند چشمِ آفريدگان.