را به خون حسين عليه السلام خون آلود كرد و پا بر زمين كوبيد و شيهه سر داد . دختران پيامبر صلى الله عليه و آله ، شيهه اسب را شنيدند و بيرون آمدند . ناگهان، اسبِ بى سوار را ديدند و فهميدند كه حسين عليه السلام كشته شده است.
اُمّ كلثوم، دختر حسين عليه السلام ، ۱ بيرون آمد ، در حالى كه دستش را بر روى سر گذاشته بود و صدا مى زد: «وا محمّدا ! اين ، حسين است كه در بيابان افتاده و عمامه و رَدايش را برده اند» . ۲
ج ـ مرثيه سرايى دختران پيامبر صلى الله عليه و آله هنگام عبور از كنار كشتگان
۶۶۴.تاريخ الطبرىـ به نقل از قُرّة بن قيس تميمى ـ: وقتى زنان را از كنار جنازه حسين عليه السلام و خويشان و فرزندانش مى گذراندند، ديدم كه شيون سر دادند و به صورت هايشان زدند . ۳
د ـ مرثيه سرايى رَباب
۶۶۵.الكامل فى التاريخ:همراه امام حسين عليه السلام ، همسرش رَباب، دختر امرؤ القيس و مادر دخترش سَكينه بود كه او را با كاروان اسيران به شام بردند. او به مدينه باز گشت و بزرگان قريش، از وى خواستگارى كردند . گفت: «من جز پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ، پدرشوهرى بر نمى گزينم» و به مدّت يك سال ماند و زير سقف خانه اى نرفت، تا اين كه بيمار شد و افسرده حال، از دنيا رفت.
گفته اند: به مدّت يك سال در كنار قبر حسين عليه السلام ماند و [سپس] به مدينه باز گشت و
1.در مصدر، چنين آمده ؛ ولى درست ، آن است كه اُمّ كلثوم ، خواهر امام حسين عليه السلام است.
2.أقبَلَ فَرَسُ الحُسَينِ عليه السلام حَتّى لَطَّخَ عُرفَهُ وناصِيَتَهُ بِدَمِ الحُسَينِ عليه السلام ، وجَعَلَ يَركُضُ ويَصهِلُ ، فَسَمِعَت بَناتُ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله صَهيلَهُ ، فَخَرَجنَ فَإِذَا الفَرَسُ بِلا راكِبٍ ، فَعَرَفنَ أنَّ حُسَينا قَد قُتِلَ ، وخَرَجَت اُمُّ كُلثومِ بِنتُ الحُسَينِ عليه السلام واضِعَةً يَدَها عَلى رَأسِها ، تَندُبُ وتَقولُ : وا مُحَمَّداه ! هذَا الحُسَينُ بِالعَراءِ ، قَد سُلِبَ العِمامَةَ وَالرِّداءَ (الأمالى ، صدوق : ص ۲۲۶ ح ۲۳۹) .
3.نَظَرتُ إلى تِلكَ النِّسوَةِ لَمّا مَرَرنَ بِحُسَينٍ عليه السلام وأهلِهِ ووُلدِهِ ، صِحنَ ولَطَمنَ وُجوهَهُنَّ (تاريخ الطبرى : ج ۵ ص ۴۵۶ ، البداية والنهاية : ج ۸ ص ۱۹۳) .