743
گزيده دانش نامه امام حسين عليه السلام

۲ / ۴

شمر بن ذى الجوشن

۶۵۲.ميزان الاعتدالـ به نقل از ابو بكر بن عيّاش، از ابو اسحاق ـ: شِمر با ما نماز مى گزارد و سپس چنين دعا مى كرد: خداوندا! تو مى دانى كه من شريفم . پس مرا بيامرز .
گفتم: چگونه خداوند عز و جل تو را بيامرزد، در حالى كه تو پسر پيامبر خدا را كشتى؟
گفت: واى بر تو! چه مى كرديم؟ فرماندهانمان ، ما را به كارى وادار كردند و ما نافرمانى نكرديم . اگر از آنها نافرمانى مى كرديم، بدتر از اين خرانِ آبكش مى شديم .
گفتم: اين ، عذر بدتر از گناه است! فرمانبرى، تنها در كارهاى نيك است. ۱

۲ / ۵

شَبَث بن رِبعى ۲

۶۵۳.تاريخ الطبرىـ به نقل از زُبَيدى ـ: همواره مى ديدند كه شَبَث بن رِبعى، از جنگ با حسين عليه السلام ، ناخشنود است. ابو زُهَير عَبْسى گفت: من در دوران امارت مُصعَب ، از شَبَث شنيدم كه مى گفت: خداوند به مردم اين شهر ، خير نمى دهد و آنان را شايسته

1.كانَ شِمرٌ يُصَلّي مَعَنا ، ثُمَّ يَقولُ : اللّهُمَّ إنَّكَ تَعلَمُ أنّي شَريفٌ ، فَاغفِر لي . قُلتُ : كَيفَ يَغفِرُ اللّه ُ لَكَ وقَد أعَنتَ عَلى قَتلِ ابنِ رَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله ؟ قالَ : وَيحَكَ ! فَكَيفَ نَصنَعُ ؟ إنَّ اُمَراءَنا هؤُلاءِ أمَرونا بِأَمرٍ فَلَم نُخالِفهُم ، ولَو خالَفناهُم كُنّا شَرّا مِن هذِهِ الحُمُرِ السُّقاةِ . قُلتُ : إنَّ هذا لَعُذرٌ قَبيحٌ ، فَإِنَّمَا الطّاعَةُ فِي المَعروفِ (ميزان الاعتدال : ج ۲ ص ۲۸۰ ش ۳۷۴۲) .

2.ابو عبد القدّوس شَبَث بن رِبعى تميمى يربوعى كوفى، از شخصيت هاى بسيار بى ثبات در تاريخ اسلام است . او اذان گوى سجّاح (مدّعى نبوّت) شد و سپس به اسلام باز گشت و از ياران امام على عليه السلام و از فرماندهان سپاه ايشان در جنگ صفّين بود. پس از ماجراى حكميت ، از خوارج و از فرماندهان سپاه آنان گرديد . بعد، از آنها هم جدا شد و در جنگ نهروان به سپاه امام عليه السلام پيوست. وى از نويسندگان نامه به امام حسين عليه السلام و درخواست كننده رفتن ايشان به كوفه بود ؛ ولى از مخالفان ايشان شد و با ايشان جنگيد . سپس در ركاب مختار از خونخواهان امام حسين عليه السلام شد و بعد، در قتل مختار، شركت كرد. وى در حدود سال ۷۰ يا ۸۰ ق ، در كوفه مرد .


گزيده دانش نامه امام حسين عليه السلام
742

۲ / ۲

عبيد اللّه بن زياد

۶۵۰.الكامل فى التاريخ:يزيد به دنبال عبيد اللّه بن زياد فرستاد و دستور داد كه به مدينه برود و عبد اللّه بن زبير را در مكّه به محاصره در آورَد.
عبيد اللّه گفت: به خدا سوگند، دو كار [ناپسند] را براى يزيدِ فاسق ، انجام نمى دهم : كشتن پسر پيامبر خدا و ويران كردن كعبه. و آن گاه پيكى براى او فرستاد و عذرخواهى كرد . ۱

۲ / ۳

عمر بن سعد

۶۵۱.الأخبار الطوالـ به نقل از حميد بن مسلم ـ: عمر بن سعد ، دوست من بود . هنگام بازگشت از جنگ با حسين عليه السلام ، پيش او رفتم و از حالش جويا شدم . گفت: از حالم مپرس ؛ چرا كه هيچ مسافرى ، با بدى [و روسياهى اى] كه من با آن به خانه ام باز گشتم، به خانه اش باز نمى گردد! من ، خويشاوندىِ نزديك را بريدم و گناهى بزرگ انجام دادم . ۲

1.بَعَثَ [يَزيدُ] إلى عُبَيدِ اللّه ِ بنِ زِيادٍ يَأمُرُهُ بِالمَسيرِ إلَى المَدينَةِ ومُحاصَرَةِ ابنِ الزُّبَيرِ بِمَكَّةَ . فَقالَ : وَاللّه ِ ، لا جَمَعتُهُما لِلفاسِقِ ، قَتلَ ابنِ رَسولِ اللّه ِ وغَزوَ الكَعبَةِ . ثُمَّ أرسَلَ إلَيهِ يَعتَذِرُ (الكامل فى التاريخ : ج ۲ ص ۵۹۴) .

2.كانَ عُمَرُ بنُ سَعدٍ لي صَديقا ، فَأَتَيتُهُ عِندَ مُنصَرَفِهِ مِن قِتالِ الحُسَينِ عليه السلام ، فَسَأَلتُهُ عَن حالِهِ ، فَقالَ : لا تَسأَلَ عَن حالي ، فَإِنَّهُ ما رَجَعَ غائِبٌ إلى مَنزِلِهِ بِشَرٍّ مِمّا رَجَعتُ بِهِ ، قَطَعتُ القَرابَةَ القَريبَةَ ، وَارتَكَبتُ الأَمرَ العَظيمَ (الأخبار الطوال : ص ۲۶۰ ، بغية الطلب فى تاريخ حلب : ج ۶ ص ۲۶۳۱) .

  • نام منبع :
    گزيده دانش نامه امام حسين عليه السلام
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری‌شهری، تلخیص: مرتضی خوش‌نصیب
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1389
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 26128
صفحه از 1036
پرینت  ارسال به