383
گزيده دانش نامه امام حسين عليه السلام

حسين عليه السلام فرمود : «اُف بر اين سخن، تا آن زمان كه آسمان ها و زمين هستند ! اى عبد اللّه ! تو را به خدا ، من در اين كار ، دچار خطايم؟ اگر در نظر تو بر خطا هستم ، مرا [از خطايم] باز گردان كه من فروتن، شنوا و پذيرايم».
ابن عمر گفت: نه ، خدايا ! خداوند ، پسر دختر پيامبرش را بر خطا ننهاده است و يزيد بن معاويه ، در كار خلافت ، همانند تو ـ كه پاك و برگزيده نسل پيامبر خدايى ـ نيست ؛ ولى مى ترسم اين چهره زيبا و نيكوى تو ، با شمشير ، نواخته شود و از اين امّت ، آنچه را دوست ندارى ، ببينى . پس با ما به مدينه باز گرد و اگر دوست ندارى بيعت كنى، هرگز بيعت نكن و در خانه ات بنشين .
حسين عليه السلام فرمود : «اى ابن عمر ! [ تصوّر سخن تو ] دور است . اين گروه، چه به من دست يابند و چه به من دست نيابند ، مرا رها نمى كنند و پيوسته بر آن اند تا اگرچه به زور ، بيعت كنم و يا مرا بكُشند .
اى عبد اللّه ! مگر نمى دانى از پستى دنيا نزد خداى متعال است كه سرِ يحيى بن زكريّا ، براى بدكاره اى از بدكارگان بنى اسرائيل ، ارمغان برده شد ، در حالى كه سر با برهان، بر ضدّ آنان سخن مى گفت؟
اى ابو عبد الرحمان ! مگر نمى دانى كه بنى اسرائيل ، در ميان طلوع سپيده تا بر آمدن خورشيد، هفتاد پيامبر را مى كشتند و پس از آن ، در بازارهايشان ، همگى به داد و ستد مى نشستند، چنان كه گويى كارى نكرده اند ، و خدا در مورد آنان ، شتاب نورزيد و سپس آنان را سخت و مقتدرانه گرفت ؟
و اى ابو عبد الرحمان ! از خدا پروا كن و از يارى ام ، رو بر متاب...» .
سپس حسين عليه السلام به عبد اللّه بن عبّاس، رو كرد و گفت: اى ابن عبّاس ! تو پسرعموى پدرم هستى و از هنگامى كه تو را شناخته ام ، پيوسته به نيكى فرمان مى دهى و به پدرم رايزنى هاى حكيمانه مى دادى . او پيوسته از تو خيرخواهى و رايزنى مى خواست و تو به درستى ، به او پيشنهاد مى دادى. پس در پناه و پشتيبانى خدا ، به مدينه برو و چيزى از خبرهاى تو ، بر من پوشيده نمى مانَد ؛ زيرا من در اين حرم، نشيمن دارم و تا وقتى


گزيده دانش نامه امام حسين عليه السلام
382

آنچه پيامبر صلى الله عليه و آله و خليفگانِ پس از او بر آن بودند، جدا نشده است؟» .
ابن عبّاس گفت: در باره آنان ، جز اين آيه را نمى گويم: «آنان ، به خدا و پيامبرش كفر ورزيدند و نماز را جز با حالت سستى نمى خوانند» ۱ . «در برابر مردم ، خودنمايى مى كنند و جز اندكى ، از خدا ياد نمى كنند. ميان آن [دو گروه] ، دو دل اند . نه با اينان اند و نه با آنان اند ، و هر كه خدا گم راهش ساخت ، راهى براى او نخواهى يافت» ۲ و بر چنين كسانى ، بزرگ ترين ضربه فرود خواهد آمد.
و امّا تو ـ اى پسر دختر پيامبر ـ ، به راستى كه سرآمدِ افتخار به پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و پسرِ همانندِ مريم عَذرايى. اى پسر دختر پيامبر ! گمان مبر كه خدا، از آنچه ستمگران مى كنند، بى خبر است. من گواهى مى دهم كه هر كس از همراهىِ تو روى بگردانَد و در ستيز با تو و نبرد با پيامبرت محمّد صلى الله عليه و آله طمع ورزد، هيچ بهره اى نخواهد داشت.
حسين عليه السلام فرمود: «خدايا ! گواه باش» .
ابن عبّاس گفت: اى پسر دختر پيامبر ! فدايت شوم ! گويى مرا به سوى خود مى خوانى و از من مى خواهى كه يارى ات كنم! به خدايى كه جز او خدايى نيست، اگر با اين شمشيرم در پيشِ روى تو، چنان ضربه زنم كه شمشيرم ، به تمامى ، خُرد شود ، يك صدمِ حقّ تو را نگزارده ام. اينك ، پيش روى تو ام . به من ، فرمان بده».
ابن عمر گفت: درنگ كنيد! اى ابن عبّاس ! ما را از اين [گرفتارى] بِرَهان.
سپس ابن عمر ، به حسين عليه السلام رو كرد و گفت: اى ابا عبد اللّه ! در آنچه تصميم دارى، درنگ كن و از اين جا به مدينه باز گرد و از در سازش با اين قوم ، وارد شو و از ميهن خود و حرم جدّت پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ، غايب مباش و براى اينان كه بهره اى ندارند، حجّت و راهى بر ضدّ خود مگذار ، و اگر مى خواهى [با يزيد] بيعت نكنى، آزاد هستى تا در كارت بنگرى ؛ زيرا اميد است كه يزيد بن معاويه ، جز اندكى زنده نماند و خداوند ، تو را از كارش كفايت كند.

1.سوره توبه : آيه ۵۴ .

2.سوره نساء : آيه ۱۴۲ و ۱۴۳ .

  • نام منبع :
    گزيده دانش نامه امام حسين عليه السلام
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری‌شهری، تلخیص: مرتضی خوش‌نصیب
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1389
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 26809
صفحه از 1036
پرینت  ارسال به