الحَقِّ فَاللّهُ أولى بِالحَقِّ ، ومَن رَدَّ عَلَىَّ هذا أصبِرُ حَتّى يَقضِىَ اللّهُ بَينى وبَينَ القَومِ بِالحَقِّ، ويَحكُمَ بَينى وبَينَهُم بِالحَقِّ، وهُوَ خَيرُ الحاكِمينَ . ۱ به درستى كه من از روى سرمستى و سركشى و فسادانگيزى و ستمگرى ، قيام نكرده ام ؛ بلكه براى تحقّق رستگارى و صلاح در امّت جدّم محمّد صلى الله عليه و آله قيام كرده ام . مى خواهم امر به معروف و نهى از منكر نمايم و به سيره جدّم محمّد صلى الله عليه و آله و پدرم على بن ابى طالب عليه السلام ، رفتار كنم ... . آن كه مرا به حقّانيت پذيرفت، [بداند كه] خداوند، سرچشمه حق است [و پاداش او را خواهد داد] و اگر كسى در اين دعوت، دستِ رد بر سينه من زند، شكيبايى مى ورزم تا خداوند، ميان من و اين گروه، بر پايه حقيقت، داورى كند و به حقيقت، حكم دهد، كه او بهترينِ داورى كنندگان است .
جز اين سخنان و نوشته ها ، تحليل شئون امامت ۲ نيز اعمال و رفتارى را كه امام حسين عليه السلام در پيش گرفته ، اقتضا مى كند . امام حسين عليه السلام ، براى تبيين دين و حفظ آن از نابودى و تحريف، اجراى دين و الگو بودن، حائز مقام امامت شده بود و اين شئون ، مى بايست بر تمام رفتار و گفتار و انديشه هاى ايشان سايه مى افكند ، و چگونه حادثه اى به اين بزرگى را مى توان جدا از اين اهداف ، تحليل كرد ؛ حادثه اى كه در آن ، خون پاك انسان هاى بزرگى بر زمين ريخت .
اين ، لايه نخست از اهداف حادثه عاشوراست و ممكن است كسانى كه تعبير «تشكيل حكومت» را به كار برده اند، عنوانى انتزاعى از اين امور را منظور داشته اند. البتّه ـ چنان كه بِدان اشارت رفت ـ ، اين تعبير در مجموع سخنان و نگاشته هاى امام حسين عليه السلام ، به صراحت ، بيان نشده است .
دستاوردهاى اين لايه از هدف حادثه عاشورا، سست شدن بنياد حكومت بنى اميّه ، نابودى حكومت يزيد، پايه ريزىِ قيام هاى انتقام جويانه و آگاهى مردم در آن