277
گزيده دانش نامه امام حسين عليه السلام

الحَقِّ فَاللّهُ أولى بِالحَقِّ ، ومَن رَدَّ عَلَىَّ هذا أصبِرُ حَتّى يَقضِىَ اللّهُ بَينى وبَينَ القَومِ بِالحَقِّ، ويَحكُمَ بَينى وبَينَهُم بِالحَقِّ، وهُوَ خَيرُ الحاكِمينَ . ۱ به درستى كه من از روى سرمستى و سركشى و فسادانگيزى و ستمگرى ، قيام نكرده ام ؛ بلكه براى تحقّق رستگارى و صلاح در امّت جدّم محمّد صلى الله عليه و آله قيام كرده ام . مى خواهم امر به معروف و نهى از منكر نمايم و به سيره جدّم محمّد صلى الله عليه و آله و پدرم على بن ابى طالب عليه السلام ، رفتار كنم ... . آن كه مرا به حقّانيت پذيرفت، [بداند كه] خداوند، سرچشمه حق است [و پاداش او را خواهد داد] و اگر كسى در اين دعوت، دستِ رد بر سينه من زند، شكيبايى مى ورزم تا خداوند، ميان من و اين گروه، بر پايه حقيقت، داورى كند و به حقيقت، حكم دهد، كه او بهترينِ داورى كنندگان است .
جز اين سخنان و نوشته ها ، تحليل شئون امامت ۲ نيز اعمال و رفتارى را كه امام حسين عليه السلام در پيش گرفته ، اقتضا مى كند . امام حسين عليه السلام ، براى تبيين دين و حفظ آن از نابودى و تحريف، اجراى دين و الگو بودن، حائز مقام امامت شده بود و اين شئون ، مى بايست بر تمام رفتار و گفتار و انديشه هاى ايشان سايه مى افكند ، و چگونه حادثه اى به اين بزرگى را مى توان جدا از اين اهداف ، تحليل كرد ؛ حادثه اى كه در آن ، خون پاك انسان هاى بزرگى بر زمين ريخت .
اين ، لايه نخست از اهداف حادثه عاشوراست و ممكن است كسانى كه تعبير «تشكيل حكومت» را به كار برده اند، عنوانى انتزاعى از اين امور را منظور داشته اند. البتّه ـ چنان كه بِدان اشارت رفت ـ ، اين تعبير در مجموع سخنان و نگاشته هاى امام حسين عليه السلام ، به صراحت ، بيان نشده است .
دستاوردهاى اين لايه از هدف حادثه عاشورا، سست شدن بنياد حكومت بنى اميّه ، نابودى حكومت يزيد، پايه ريزىِ قيام هاى انتقام جويانه و آگاهى مردم در آن

1.الفتوح : ج ۵ ص ۲۱ ، مقتل الحسين عليه السلام خوارزمى : ج ۱ ص ۱۸۸ .

2.از جمله، وظايف و اختيارات امام و شروط و لوازم مَنصب امامت.


گزيده دانش نامه امام حسين عليه السلام
276

را بيان مى دارد. برخى از اين اهداف ، در مرحله امتناع از بيعت با يزيد ، بازگو مى شود و برخى ، در مرحله حركت از مدينه به سمت مكّه و برخى ، در مرحله حركت از مكّه به سوى كوفه .
به سخن ديگر ، امام حسين عليه السلام در سخنان و نامه هاى نسبتا فراوانش ، براى امتناع از بيعت با يزيد، علل و اهدافى و براى حركت خود از مدينه به مكّه و از آن جا به سمت كوفه ، علل و اهداف ديگرى مطرح مى سازد.
در بخش نخست ، امام حسين عليه السلام ، فسق يزيد و استحقاق بيشتر خود براى حكومت را مطرح مى كند. امام عليه السلام ، خطاب به فرماندار مدينه مى فرمايد :
أيُّهَا الأَميرُ ! إنّا أهلُ بَيتِ النُّبُوَّةِ ، وَ مَعدِنُ الرِّسالَةِ ، وَ مُختَلَفُ المَلائِكَةِ ، وَ مَحَلُّ الرَّحمَةِ ، وَ بِنا فَتَحَ اللّهُ وَبِنا خَتَمَ ، وَ يَزيدُ رَجُلٌ فاسِقٌ شارِبُ خَمرٍ ، قاتِلُ النَّفسِ المُحَرَّمَةِ ، مُعلِنٌ بِالفِسقِ ، مِثلى لا يُبايِعُ لِمِثلِهِ ، وَ لكِن نُصبِحُ وَ تُصبِحونَ ، وَ تَنتَظِرُ وَ تَنتظرُونَ ، أيُّنا أحَقُّ بِالخِلافَةِ وَ البَيعَةِ . ۱ اى امير! ما خاندان نبوّت ، و معدن رسالت ، و محلّ آمد و شدِ فرشتگان ، و جايگاه رحمت هستيم . خداوند ، امور را با ما مى گشايد و با ما مى بندد ؛ و يزيد ، مردى فاسق ، باده گسار ، آدمكُش و اهل فسق و فجورِ آشكار است . همانند منى ، با كسى همانند او ، بيعت نمى كند ؛ ولى ما و شما ، صبح مى كنيم و منتظر مى مانيم ، تا معلوم شود كه كدام يك براى بيعت و خلافت ، شايسته تر است .
و در بخش دوم، اصلاح امّت، احياى سنّت، امر به معروف و نهى از منكر، مبارزه با سلطان ستمگر ، و عزّت و آزادگى را مطرح مى سازد ، چنان كه در اين باره از امام حسين عليه السلام روايت شده كه مى فرمايد :
إنّى لَم أخرُج أشِراً وَ لا بَطِراً وَ لا مُفسِداً وَ لا ظالِماً ، وَ إنَّما خَرَجتُ لِطَلَبِ النَّجاحِ وَ الصَّلاحِ فى اُمَّةِ جَدّى مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله ، اُريدُ أن آمُرَ بِالمَعروفِ وَ أنهى عَنِ المُنكَرِ ، وَ أسيرَ بِسيرَةِ جَدّى مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله ، وَ سيرَةِ أبى عَلىِّ بنِ أبى طالِبٍ ... ، فَمَن قَبِلنى بِقَبولِ

1.الفتوح : ج ۵ ص ۱۳ ، مقتل الحسين عليه السلام ، خوارزمى : ج ۱ ص ۱۸۳ .

  • نام منبع :
    گزيده دانش نامه امام حسين عليه السلام
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری‌شهری، تلخیص: مرتضی خوش‌نصیب
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1389
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 26791
صفحه از 1036
پرینت  ارسال به