مَرَّةً ؛ ما فارَقتُكَ حَتّى ألقى حِمامي دونَكَ . ۱ اگر مى دانستم كه كشته مى شوم و بار ديگر زنده مى شوم و زنده زنده ، سوزانده و تكّه تكّه مى شوم و هفتاد بار با من ، چنين مى كنند ، باز از تو جدا نمى شدم تا در راه تو بميرم .
بر پايه شمارى از گزارش ها ، سعيد بن عبد اللّه ، يكى از كسانى بود كه ظهر عاشورا ، خود را در برابر امام حسين عليه السلام ، سپر قرار دادند و امام عليه السلام با كمك آنها ، نماز گزارد .
به گزارش خوارزمى ، هنگامى كه سعيد بن عبد اللّه حنفى بر زمين افتاد ، اين جملات را زمزمه مى كرد :
اللّهُمَّ العَنهُم لَعنَ عادٍ وثَمودَ ، اللّهُمَّ أبلِغ نَبِيَّكَ عَنِّي السَّلامَ ، وأبلِغهُ ما لَقيتُ مِن ألَمِ الجِراحِ ؛ فَإِنّي أرَدتُ ثَوابَكَ في نَصرِ ذُرِّيَّةِ نَبِيِّكَ . ۲ خداوندا ! آنان را همانند عاد و ثمود ، لعنت كن . خداوندا ! از من به پيامبرت ، سلام برسان و درد زخم هايم را به او برسان . من با اين كار ، قصد يارى ذُريّه پيامبرت را دارم .
۴۵۹.تاريخ الطبرىـ به نقل از محمّد بن قيس ـ: در ظهر عاشورا، حسين عليه السلام نماز ظهر را با آنان به صورت نماز خوف خواند . بعد از ظهر ، دوباره به نبرد پرداختند و جنگ بالا گرفت و به حسين عليه السلام نزديك شد. حنفى ، جلوى حسين عليه السلام آمد و خود را هدف تيرهاى آنان كرد و آن قدر در برابر تيرهايشان ـ كه از چپ و راست مى آمد ـ ، ايستاد تا از پاى در آمد . ۳
1.ر . ك : تاريخ الطبرى : ج ۵ ص ۴۱۸ ، الكامل فى التاريخ : ج ۲ ص ۵۵۹ .
2.ر . ك : الملهوف : ص ۱۶۵ .
3.صَلُّوا الظُّهرَ [أي في يَومِ عاشوراءَ] ، صَلّى بِهِمُ الحُسَينُ عليه السلام صَلاةَ الخَوفِ ، ثُمَّ اقتَتَلوا بَعدَ الظُّهرِ ، فَاشتَدَّ قِتالُهُم ووَصَلَ إلَى الحُسَينِ عليه السلام ، فَاستَقدَمَ الحَنَفِيُّ أمامَهُ ، فَاستَهدَفَ لَهُم يَرمونَهُ بِالنَّبلِ يَمينا وشِمالاً قائِما بَينَ يَدَيهِ ، فَما زالَ يُرمى حَتّى سَقَطَ (تاريخ الطبرى : ج ۵ ص ۴۴۱ ، الكامل فى التاريخ : ج ۲ ص ۵۶۸) .