أقْسَمْتُ لا اُقتَلُ إلّا حُرّا ... . سوگند ياد كرده ام كه جز به آزادگى، كشته نشوم .
سپس به نبردْ ادامه داد، تا اين كه از پشتِ سر ، مورد اصابت نيزه قرار گرفت و به زمين افتاد و اسير شد . ۱
۲ . گزارشى كه حاكى از آن است كه مسلم عليه السلام پس از درگيرى با دشمن و وارد شدن جراحت هاى بسيار به او و زمينگير شدن ، امان را پذيرفت . ۲
۳ . گزارشى كه به طور مطلق ، پذيرش امان به وسيله مسلم عليه السلام را تأييد كرده است . ۳
با تأمّل در گزارش هاى ياد شده ، مى توان در يافت كه گزارش سوم ، بى ترديد ، نادرست است ؛ زيرا مشخّص است كه پيشنهاد امان دادن به رهبر قيامى كه زمينه را براى نهضتى بزرگ تر آماده مى كند ، آن هم از سوى فاسق و فاجرى مانند ابن زياد ، دام و فريبى بيش نيست . چگونه مى توان پذيرفت كه مسلم عليه السلام ، متوجّه چنين نكته اى نبوده و بدون چون و چرا ، امان ابن زياد را پذيرفته و خود را تسليم نموده است؟!
در مورد گزارش دوم نيز به نظر مى رسد كه گزارشگر ، تسليم شدن مسلم عليه السلام را پس از اين كه جراحات بسيارى برداشته و ديگر توان جنگيدن نداشته ، «پذيرفتن امان» تصوّر كرده است .
بر اين اساس ، گزارش نخست ـ كه بسيارى از منابع ، آن را نقل كرده اند و متن آن با روح بلند و عزم استوار و شهامت و شجاعت ياران سيّد الشهدا عليه السلام سازگارى دارد ـ ، نزديك به واقع است كه: مسلم عليه السلام ، هيچ گاه پيشنهاد امان را نپذيرفت و تا آخرين رمق جنگيد و هنگامى كه ديگر توان دفاع نداشت ، دستگير شد .
1.ر. ك: الملهوف : ص ۱۲۰ ، بحار الأنوار : ج ۴۴ ص ۳۵۷ .
2.ر . ك : تاريخ الطبرى : ج ۵ ص ۳۷۴ والإرشاد : ج ۲ ص ۵۹ .
3.ر. ك: مروج الذهب : ج ۳ ص ۶۸ و تاريخ الطبرى : ج ۵ ص ۳۵۰ .